VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

Etemaad

@Etemaad

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

در این دنیای فانتزی، فکر کنیم یا بخندیم؟!

تناقض‌ها اجازه لذت بردن از سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟!» را نمی‌دهند

ترکیبی از تصاویر سازندگان سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره؛ سروش صحت، مجید یوسفی، علی مصفا و کاظم سیاحی
فانتزی پررنگ سریال جدید صحت به دلیل محدودیت‌ها در زمینه تکنولوژی فنی و نیز ملاحظات بودجه‌ای، جذابیت بصری چندانی ندارد 

 

در گذر از این باور عامه که طی سالیان، خندیدن و سرخوشی را اصولاً در نوعی تضاد مبهم با عقلانیت و تفکر قرار داده، اصولاً روانشناسان و فلاسفه، نظری غیر از آن دارند. روانشناسان معتقدند خنده نه تنها عامل موثر و بسترسازی برای شکل‌گیری یک کالبد سالم و ذهن هوشیار و آماده برای فکر‌کردن و تحلیلگری است، بلکه می‌تواند به ایده‌ها و منظومه‌های فکری، جهت نیز ببخشد. همانطور که در فلسفه، خنده و کمدی نه طرد، که ستایش می‌شود. 

«ریبوار ‌سیویلی»، شاعر و مدرس فلسفه، در کتاب «خنده و فلسفه» (ترجمۀ «سامان ‌سلیمانی»، نشر دات) می‌نویسد: «‌آموزش مدرن، خنده را ستایش می‌کند نه ممنوع؛ خندیدن پیش‌شرط یادگیری و فهم و رشد است. هم تجربه و هم دانش نشان می‌دهد که نمی‌توان آموزش و خنده را از هم جدا کرد. تفکر و سیستم آموزش باید از اهمیت و نقش خنده و شرایط شادی‌بخش در پروسۀ یادگیری مطلع باشد و آن را جدی بگیرد». 

اما این تلقی عامیانه از کمدی و طنز که خنده‌های برخاسته از آنرا به نوعی سبکسری تعبیر می‌کند، اصولاً آثار کمیک را هم خواه ناخواه نشانه می‌رود. سینمای کمدی اغلب از بار فکری عالی، تهی پنداشته می‌شود و با اتهام ساده‌انگاری، لوس و غیر‌عقلانی بودن، دست و پنجه نرم می‌کند.

 این بغرنجی در تلویزیون مضاعف است. رسانه‌ای که در ذات به سرگرم‌سازی صِرف شهره است و بیشتر مدیایی مطلوب عوام. گستره سواد را افزایش نمی‌دهد و سطح سلیقه را پایین می‌آورد.

«جان تولاک» در کتاب «درام تلویزیونی» (نشر ماکان) حتی این احتمال را نیز رد نمی‌کند که آثار کمدی تلویزیونی اگر بتوانند زبان مرسوم درام‌های متعارف تلویزیونی را تغییر دهند، ساختار اجتماعی پیرامون خود را به نمایش بگذارند و به هجو بکشند، اما در نهایت در سطح سرگرم کنندگی متوقف می شوند! 

دیدگاهی که در واقع بهترین کارکرد تولیدات کمدی موفق در تلویزیون را، صرفاً در مفرح‌بودن آنها می‌داند!

 

تلاش برای عبور از کلیشه‌های کمدی

 

گیلدا ویشکی در پوستر قسمت سوم سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
 ایده‌آل‌گرایی صحت در سریال جدیدش برای پردازش و ارائه یک کمدی غیر‌کلیشه‌ای و فکورانه، تناقضات آسیب‌زایی را رقم زده

 

با این مدخل، مروری داریم بر سریال جدید «سروش صحت» با نام «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟!». مجموعه‌ای که در ادامه جریان فیلم و سریالسازی صحت در رده کمدی‌هایی قرار می‌گیرد که مطابق با سبک سازنده‌اش و بر اساس روند تولیدات اخیر او، از فانتزی پررنگی نیز برخوردار است. فانتزی‌ای که البته به دلیل محدودیت‌ها در زمینه تکنولوژی فنی و نیز ملاحظات بودجه‌ای، جذابیت بصری چندانی ندارد و ترجیح می‌دهد در محدوده دیالوگ باقی بماند.

عینی‌کردن مضامینی چون فلانی «از پشت به من خنجر زده» که کاراکتر نیما با بازی «مجید یوسفی» در یکی از قسمتها می‌گوید و یا بیرونی‌کردن درونیات و ذهنیات سایر کاراکترها، تلاشهایی برای نمود بارزتر این جنس از فانتزی است. همان که عوام از آن با لفظ «داره خیال می‌کنه!» یاد می‌کنند.

صحت همچنین در خارج از مدار بسته و پرسوءتفاهم صدا و سیما، اینجا در شبکه نمایش خانگی کوشیده به کمدی خود مایه‌های سیاسی و اجتماعی غالب‌تری هم ببخشد و شأن آنرا بالاتر ببرد. 

حضور مسئولان کیف به دست و همیشه حاضر در صحنه که اصرار به یادداشت مشکلات و مشاهدات نزدیک میدانی دارند و دیالوگهایی که نیما در یک فوران عاطفی در انتقاد از اختلاس‌ها و دکل‌ نفتی به سرقت رفته به زبان می‌آورد، مواردی هستند که برای ارتقای کیفیت کمدی سریال، طراحی و اجرا شده‌اند. مواردی که در عمل اما بیشتر خنثی و متظاهرانه از کار درآمده‌اند! تیزی حساسیت‌برانگیزی ندارند و ناگزیر جوری تعبیه شده‌اند که تیغ ممیزی، دامنشان را نگیرد. 

 

فکت‌های سینمایی نامتناسب

 

مجید یوسفی، کاظم سیاحی و بیژن بنفشه خواه در دو نما از سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
«مگه تموم عمر چند تا بهاره؟!» بر خلاف برخی از دیگر کمدی‌های پلتفرمی سالهای اخیر، شوخی‌های نازل توهین‌آمیز و جنسی ندارد. 

 

صحت در کنار این تمهیدات، از فکت‌های سینمایی همچون ایده مرکزی سوراخ جادویی فیلم «جان مالکوویچ بودن»، کمدی‌درام فانتزی کالت «اسپایک جونز»، محصول سال ۱۹۹۹ در بطن لوکیشن اصلی سریالش بهره برده تا آنرا از سایر کمدی‌های معمول، یک سر و گردن بالاتر بکشد. فیلمی که در یکی از پلانهای سریال، پدربزرگ‌های خانواده را مشغول تماشای آن می‌بینیم و از ایده شگفت‌انگیز تونل در نسخه اصلی، به یک سوراخ تقلیل داده شده است. حال آنکه اینجا حتی امکانات تروکاژی برای سقوط شاهین با بازی «علی مصفا» به درون سوراخ و سر درآوردنش از یک غار بزرگ نیز قوت لازم را ندارد و مصنوعی به نظر می‌رسد. شبیه مظروف جالبی شده که در ظرف نامتناسبی جای گرفته. 

جلوه‌های ویژه اغلب دم‌ِدستی و غیر‌خلاق هستند. به جای آنها، به مه‌ساز یا پناه‌بردن به نورپردازی‌های خاص و رنگ‌آمیزی‌های مختلف در لوکیشن‌های بسته با کمترین میزان آکسسوار و جاذبه‌های طبیعی، بسنده شده است. 

جالب آنکه گویا این سریال قصد دارد در ادامه به مضمون مورد علاقه این روزها، یعنی جهان‌های موازی نیز ورود کند. مسئله‌ای که به نظر می‌رسد با این سطح از جلوه‌های ویژه، خصوصاً وقتی می‌بینیم قصه نیز چندان پروار نیست و روی گره‌افکنی‌های معدودی مثل دستخط گران‌قیمت در جا می‌زند، شاید به پاشنه آشیل آن بدل شود.

 

توسل به داشته‌های قبلی

 

محمد نادری، علی مصفا و بهار کاتوزی در دو نما از سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
در سریال جدید صحت، موارد متناقض نه به چاق شدن وجوه انتزاعی سریال کمکی کرده‌اند و نه تأویل‌پذیری خاصی دارند.

 

صحت حتی از کاراکتر جهان در فیلم مفهومیِ محبوبش «جهان با من برقص» با بازی مصفا بهره برده و به نوعی آنرا اینجا بسط داده تا حکم اسپین‌آف پیدا کند. کاراکتری که در آن فیلم به مرگ‌آگاهی رسیده بود و از مشکل افسردگی یا یأس‌فلسفی رنج می‌برد. در «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟!» مصفا، شاهین نام گرفته که فرزند ارشد عمو جلال (قدرت‌الله ایزدی) است.

در واقع صحت متوسل به کاراکتر امتحان پس‌داده موفق خود شده. همانطور که نیما با بازی «مجید یوسفی»، مشخصاً ورژن ادیت شده حبیب (هوتن شکیبا) در مجموعه‌تلویزیونی «لیسانسه‌ها»، دیگر ساخته صحت است. حال آنکه این شکل از روایت با تکیه محض به شخصیت‌ها و تمرکز روی کمدی موقعیت، غفلت از داستان‌پردازی را سبب می‌شود و نمک شوخی‌ها را هم می‌گیرد. اتفاقی که تنها بعد از پنج قسمت گریبانگیر سریال صحت شده است تا بارها با تکرار غیر‌جذاب شوخی سرقت موبایل، دعوای گلی (آناهیتا افشار) با نیما، قطعه‌هایی که گروه موسیقی با ساز (به عنوان شی ممنوع در قاب تلویزیون!) اجرا می‌کنند و ... مواجه باشیم. 

ضمن اینکه اگر قائل به لزوم وجود شخصیتِ محوری و قهرمان باشیم نیز، با نظر به دو کاراکتر شاهین و نیما، سریال از این حیث لنگ می‌زند و لکنت دارد.

در واقع ایده‌آل‌گرایی صحت در پردازش و ارائه یک کمدی غیر‌کلیشه‌ای و فکورانه، تناقضات آسیب‌زایی را رقم زده که لذت‌بردن از سریال جدید او را دشوار می‌سازد. نه بُعد عامه‌پسندی‌اش قوی است و نه کمدی روشنفکرانه.

مشکلی که سطح شوخی‌ها را دچار نوسان شدید و تشخیص ماهیت مخاطبان هدف آنرا ناممکن کرده. چیزهایی متناقض که نه به چاق شدن وجوه انتزاعی سریال کمکی کرده‌اند و نه تأویل‌پذیری خاصی دارند.

هر‌چند باید دید این مشکل بزرگ در ادامه رفع خواهد شد یا خیر. گرچه در نهایت با لحاظ تمام این موارد، «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟!» در میان دیگر کمدی‌های پلتفرمی سالهای اخیر، همچون «نیسان آبی»، «نیو کمپ»، «دادزن» و ...، جایگاه بهتری دارد. شوخی‌های نازل توهین‌آمیز و جنسی ندارد. با اندکی اغماض، سخیف نیست و دست‌کم مخاطب را عصبی و سرخورده نمی‌کند.

 

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.

BAMDAD
BAMDAD TAHERI

12 ماه پیش

comment more-options

و بی عرضه ، مرد که همه خود جوش مجرد و هر کدام تشنه و دیوانه ، مجنون یک زن هستند ، همه مردان این سریال که از طبقه متوسط آن هم شیک و اصیل ، ... به بد ترین شکل ممکن تحقیر این زنان می‌شوند و از رو نرفته ، مخاطب را به خاطر تکرار این تملق های شنیع فراری می‌دهند از نخستین قسمت تا آخرین قسمت ، از آنا هیتا افشار (نامزد مجید یوسفی ) شبیه دختران عقده ای و لوس حتی یک دیالوگ و نبود که آزار دهنده نباشد ، یکی از هزاران مشکل فیلمنامه این اشغال دونی صحت ، راوی دانای کل هستش که از خاطرات دیگران حرف میزند . ادامه

BAMDAD
BAMDAD TAHERI

12 ماه پیش

comment more-options

پس از تحمل و تماشای آزار دهنده این سریال مطالعه مطلب شما ، شبیه تیر خلاص ماموران اعدام از اینکه مبادا فردی زنده بماند بود،،،،، ابتدا از تکرار توهین امیز و خود برتر بینی واژه ( عوام ) هستش که منظور مخاطب و بیننده این سریال است از نظر شما شیک ها ، و احتمالا هامون رو چندین بار دیده ها !!!! کتاب خوان ها ، و ... ما عامه مردم هستیم و شما شبانه روز نگران ما !!! ابتدا عرض من این شد که از این توهم روشنگرانه بیای بیرون که دانستن نام انتشارات یک کتاب فضیلت نیست ، شبیه کاراکتر های منفعل ، عقیم ،بی مزه ،