فرصتی برای تراپی به لطف «افعی تهران»!
رفتار آرمان بیانی (با بازی پیمان معادی) در اتاق مشاورهٔ سریال «افعی تهران»، بارها ما را به یاد خودمان میاندازد!
«آرمان بیانی» (با بازی پیمان معادی) با آن دک و پوز و زبان بدن فخرفروشانه، فرو رفته توی مبل و دارد با اکراه به سؤالات «مژگان مشتاق» (سحر دولتشاهی) روانشناس خوش بر و رویش، جواب میدهد. جلسهٔ اول او سر به زیر میاندازد و با نگاههای دزدیده، در حالی که گوشش را میخاراند، به سؤالات روانشناس پاسخ میدهد که در زبان بدن از آن به عنوان تلاشی برای نشنیدن گفتههای طرف مقابل یاد میشود. همین رفتار در جلسهٔ بعدی تبدیل میشود به تکیهدادن قرص و محکم به مبل، دست به سینه نشستن و آرامآرام از لاک دفاعی خارج شدن؛ رفتاری حاکی از نوعی نگرش عصبی و منفی یا تدافعی. در جلسات بعدی، شکلگیری گونهای علاقه - که شاید یکطرفه باشد - میان آرمان و تراپیستش موجب میشود که او وا بدهد. از حالت دفاعی و منش محجوب قبلی خارج شود و با گارد باز به صحبت و درد دل با روانشناس بپردازد. حتی جر و بحث و مجادله کند و وَرِ دیگری از خودش را به نمایش بگذارد.
«افعی تهران» جدا از ماهیت هنریاش، شاید نخستین سریالی باشد که سکانسهای مراجعه به روانشناس در آن به این شکل، قابل توجه، کنجکاویبرانگیز و پررنگ از آب درآمده و وایرال است.
رفتار بیانی در اتاق مشاوره، بارها ما را به یاد خودمان میاندازد. به یاد سویههای گاه تاریک و ناشناخته شخصیتی که بعضاً حتی از خودمان هم پنهانشان میکنیم. مثل یک آینه تمامقد و افشاگر که ناگزیرت میکند دست از فرار کردن از خود و ذات دیدهنشدهات برداری. بنشینی برای یک بار هم که شده خود واقعیات را واکاوی کنی و زیر و بم آن را بجوری. بلکه بفهمی این آدمی که صبح به صبح توی آینه، نگاهت توی نگاهش میافتد و شیک و پیک میکند تا در جامعه حاضر شود، چطور شخصیتی دارد. نقاب به صورت میزند یا اصالت و صداقت دارد؟! معضلات روزمره را چطور کلهپا میکند یا از موضع ضعف با آنها رو به رو میشود؟!
حتماً برای ما آن جنس نگاه که دختر بلیتفروش، از سرِ غلبهای خُرد و موقت در نزاع کلامی گذرایی به آرمان بیانی داشت، غریبه نیست و جایی در خاطرات دوردست، رنجش را بردهایم. نگاهی که برای آرمان تحقیرکننده بوده و در دیالوگ جالبی به روانشناس میگوید «شاید برای خیلیا این نگاه از یه غریبه که شاید تا آخر عمر دیگه اونو نبینیم مهم نباشه، اما برای من مهمه و منو اذیت میکنه». مشکلی که روانشناس در ارائه راهحل، آنرا ناشی از تکرار الگوهای نادرستی میداند که خیلی از ما به آنها مقیدیم و مدام در زندگی تکرارشان میکنیم. یا سر و کله زدن با مشکل بیخوابی و مسائلی آزاردهنده که احتمالاً کوچک باشند، اما کلیت کاراکتر ما را به مرور تحتالشعاع خود قرار میدهند.
اصلاً چند درصد ما به سلامت روانمان اهمیت میدهیم و درک و شناخت دقیقی از احوالات روحیمان داریم؟!
در تمام لحظات مواجههٔ بیانی با روانشناس در «افعی تهران»، انگار سازندگان فرصتی را پیش روی مخاطب قرار میدهند تا ضمن تماشای یک قصهٔ جنایی و رازآلود و سر و کله زدن ذهنی با شخصیتهایی که هنوز درست و درمان با آنها آشنا نشده، خودش را هم محک بزند. ببیند در زندگی اصولاً چند مَرده حلاج بوده.
البته شاید «افعی تهران» یک «سایکو درامِ» صِرف، که آنرا نقطهٔ تلاقی روانشناسی و نمایش میدانند، با تصویری واقعی از اتاق مشاوره نباشد. با این وصف، وجه روانکاوانهٔ درام این سریال به کارگردانی سامان مقدم، در کنار کدهایی که برای وقوف نسبی بیننده بر کاراکتر اصلی روایت میدهد، پتانسیل آنرا دارد تا بسیار برای تماشاگر ایرانی، راهگشا باشد. بویژه که خورههای سریال در ایران نیز نمونههای به یادماندنی مشابه این جلسات روانشناسی را بیشتر در آثار خارجی و در این مورد خاص مثل سریال آمریکایی «سوپرانوها» مشاهده کردهاند و حالا در یک ورژن ایرانی، مابه ازای مأنوسی را در اختیار خواهند داشت.
«افعی تهران» در کلینیک روانشناسی به موازات روایت معماییاش، این شیوهٔ درمانی را به عنوان راهکاری مطلوب و نه آنطور موهوم که خیلی از ما میپنداریم، معرفی میکند که میتواند به کودکی نقب بزند و چه بسا ریشهٔ مشکلات بزرگسالی را در رویدادهای آن دوران جست و جو کند.
در این باره باید به نقش خطیر بازی پرجزییات معادی هم در تبلور و باورپذیری کاراکترش اشاره کرد. مردی با درونیات خودخواهانه که دیدگاه او به اطرافیانش از جایگاه یک مدعی و بالانشین است. معادی در شکل نگاه، دیالوگگویی و مکثهای بجا و فراز و فرودهای درست بیان، میمیک صورت و...، به مرور مخاطب را با ابعاد گوناگون شخصیت آشنا میسازد.
رئیس نظام روانشناسی کشور چهار سال پیش گفته بود «قبل از شیوع کرونا تقریبا ۲۵ درصد مردم کشور نیاز به استفاده از خدمات روانشناسی داشتهاند که این رقم به ۶۰ درصد افزایش یافته است» (اقتصاد نیوز) و سال گذشته هم یک مقام مسئول در دانشگاه علوم پزشکی ایران گفت که ۵۰ درصد مردم نیاز به مشاوره روانشناختی دارند.(ایرنا)
آماری نگرانکننده که قطعاً ملاحظات اقتصادی نیز در کنار شماری از خودداریهای شخصی، در مسیر مراجعهٔ افراد به مراکز روانشناسی مانع ایجاد میکند.
«افعی تهران» دستکم در این پنج قسمت در سکانسهای مربوط به تراپی و وجوه دراماتیکش، میتواند مشوق خوبی برای بهرهگیری از این شیوهٔ درمانی باشد. شیوهای که در صورت ارائهٔ کمک هزینههای بیمهای، امکان استفاده از آن برای اقشار مختلف مردم فراهم خواهد شد.
آن هم در کشوری که آمارها و تحقیقات، نتایج چندان امیدوارکنندهای از شاخص امید به زندگی و میزان سلامت روان شهروندانش به دست نمیدهند!
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.