VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

AliShahsavari

@AliShahsavari

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

نقد و بررسی فیلم زندگی‌های گذشته (Past Lives)

اولین اثر سینمایی نمایشنامه‌نویس کره‌ای-کانادایی، فیلمی ساده اما جذاب است که با نظر مثبت منتقدان مواجه شده است.

پوستر اصلی فیلم زندگی‌های گذشته

 

در سال‌های اخیر، سینمای کره‌جنوبی با اقبال جهانی خوبی مواجه شده و در همین پنج سال گذشته دو فیلم از این کشور موفق به دریافت جوایز اسکار شده‌اند. زندگی‌های گذشته، محصول سال ۲۰۲۳، اولین فیلم «سلین سونگ»، نمایشنامه‌نویس کره‌ای-کانادایی است؛ او هم فیلمنامه‌نویس و هم کارگردان این فیلم بوده و داستان آن را از اتفاقات زندگی خود الهام گرفته است. ما در این فیلم، درامی معاصر در مورد شخصیت‌هایی از آسیای شرقی را می‌بینیم که به غرب مهاجرت کرده‌اند و با موضوعاتی مانند نژاد، عشق و هویت مواجه می‌شویم. «زندگی‌های گذشته» یک فیلم بی‌تکلف اما قدرتمند است؛ عنوان فیلم اشاره‌ای به یک افسانه‌ی کره‌ای دارد که می‌گوید زمانی که دو انسان با یکدیگر مواجه می‌شوند و ارتباط کوتاهی میان آن‌ها برقرار می‌شود، به این معناست که آن دو نفر در یک زندگی قبلی (پیش از تولد) یکدیگر را ملاقات کرده‌اند. افرادی که عاشق یکدیگر هستند ارتباط عمیق‌تری دارند و این یعنی در زندگی قبلی‌شان مدام یکدیگر را ملاقات می‌کرده‌اند یا شاید در زندگی بعدی در کنار هم باشند.  

 

تصویری از فیلم زندگی‌های گذشته

 

داستان فیلم روی دو شخصیت «نا یونگ» (شخصت زن داستان) و «هه سونگ» (شخصت مرد داستان) تمرکز دارد. این دو در کودکی، در شهرشان سئول، همکلاسی یکدیگر بوده و ارتباطی بسیار صمیمی با یکدیگر داشته‌اند. نا یونگ در کودکی همراه با خانواده‌اش از کره‌جنوبی به کانادا مهاجرت کرده است. او دوباره در بزرگسالی و این‌بار به تنهایی از کانادا به نیویورک مهاجرت می‌کند. نا یونگ در بزرگسالی نام «نورا» را برای خود انتخاب کرده و تنها دوست دوران کودکی او یعنی هه سونگ (که هنوز هم عاشق اوست) او را با نام اصلی‌اش صدا می‌زند. زمانی که نورا به کانادا مهاجرت می‌کند، این دو کودک ارتباطشان با یکدیگر قطع می‌شود. سال‌ها بعد که نورا با یک مرد آمریکایی با نام «آرتور» ازدواج کرده، این دو دوباره با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.

حتی با وجود این که داستان فیلم در مورد دو نفر با شرایطی خاص است، اما مخاطب به‌راحتی با شخصیت‌ها ارتباط برقرار می‌کند، چون بسیاری از احساساتی که در این فیلم مشاهده می‌کنیم، جهان‌شمول هستند و بیشتر انسان‌ها چنین احساساتی را تجربه کرده‌اند. ارتباطی که دو بازیگر اصلی فیلم با یکدیگر دارند، به قدری مملو از احساسات ناگفته است که حس آن‌ها را به خوبی می‌توان در زبان بدن آن‌ها مشاهده کرد. فیلم‌های زیادی وجود دارند که روایتگر سختی‌های عشق‌هایی هستند، اما تعداد کمی از آن‌ها موفق می‌شوند احساسات سرکوب‌شده را با چنین عمقی به نمایش بگذارند.

کشش دراماتیک فیلم بر سر این نیست که آیا این دو دوست دوران کودکی دوباره رابطه‌ای را با یکدیگر آغاز می‌کنند یا نه، بلکه کشش دراماتیک در پاسخ به این سؤال شکل می‌گیرد که چرا این دو تا به‌حال به فکر باهم بودن نیفتاده‌اند. فیلم ارتباط عمیقی را مورد بررسی قرار می‌دهد که ممکن است بین دو نفر که با یکدیگر زندگی مشترک ندارند، وجود داشته باشد. «زندگی‌های گذشته» این موضوع را مطرح می‌کند که تعهد ما به یکدیگر و به خودمان از هر چیز دیگری با ارزش‌تر است.

 

تصویری از فیلم زندگی‌های گذشته

 

یکی از موضوعات اصلی فیلم این است که چگونه هویت ما در طول زندگی تغییر می‌کند. نورا فردی است که برای موقعیت فردی و اجتماعی خود اهمیت زیادی قائل است؛ او در دانشگاه درس خوانده و حالا شغل مناسبی دارد. از طرفی مشاهده می‌کنیم که او نام اصیل کره‌ای خود را تغییر داده است و به نوعی می‌توان گفت این شخصیت سعی در تغییر هویت خود دارد. دیدگاه غرب نسبت به موفقیت در او نهادینه شده و کشورش یعنی کره‌جنوبی را برای تحقق آرزوهایش جای کوچکی می‌بیند. او نژاد خود را در مقایسه با مردم آمریکا در سطح پایین‌تری دیده و به‌همین دلیل بهترین راه را در فراموش کردن هویت خود پیدا کرده است. اما سؤال مهمی که این فیلم مطرح می‌کند این است که وقتی کسی سر راه ما قرار می‌گیرد که با گذشته‌ی ما ارتباط دارد و ما را به یاد هویت گذشته‌ی خود می‌اندازد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ 

 «زندگی‌های گذشته» یکی از آن فیلم‌های کمیاب و ظاهراً ساده است که به لحاظ احساسی و تماتیک، پیچیده است و هرچه بیشتر با این فیلم وقت می‌گذرانید، این پیچیدگی بیشتر می‌شود. این فیلم غمی را به مخاطب نشان می‌دهد که ما هنگام مواجه شدن با محدودیت‌هایمان آن را حس می‌کنیم. ما انسان‌ها خیلی وقت‌ها به این فکر می‌کنیم که اگر در فلان شرایط فلان تصمیم را می‌گرفتیم، سرنوشت ما چه تغییری پیدا می‌کرد؟ تصور کنید سوار یک کشتی شده‌اید؛ در طول مسیر سواحل و جزیر‌ه‌هایی را می‌بینید؛ گاهی حس می‌کنید چقدر دلبسته‌ی منظره‌ای شده‌اید که روبروی شما قرار گرفته؛ عاشق جایی می‌شوید که قرار نیست در آن بمانید. این منظره‌ها گذرا هستند و شاید بهتر باشد به‌جای دلبسته شدن به آن‌ها، برای چیزهایی که داریم سپاسگزار باشیم.


منابع:

Reelviews

Fuller studio

Art review

New York times

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.