VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

Etemaad

@Etemaad

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

نسبت ما با کمدین‌ها

روزی می‌رسد کمدین‌هایی که در دوره‌های مختلف، حسابی ما را به قهقهه انداخته‌اند، به دلایل متعددی دیگر بامزه به نظر نمی‌رسند.

رضا عطاران و جواد عزتی در نمایی از فیلم «هزارپا»
ما با پناه بردنِ هر چند مقطعی به کمدین‌ها و شیرین‌کاری‌هایشان، می‌خندیم و انتظار داریم این روال همیشه ادامه داشته باشد، اما خب…!

 

حضور «مهران غفوریان» در سری اخیر «جوکر»، با دافعهٔ بسیاری همراه بود. خاطره‌گویی کشدار او و تکه‌پرانی‌های بی‌نمکی که با واکنش منفی «احسان علیخانی» و حتی کلافگی شماری از شرکت‌کنندگان همراه شد، تصویری از این کمدین ارائه داد که گویا دیگر خلاقیت و شوخ و شنگی سابق را ندارد. مشکلی که پیش از او گریبان چند کمدین پیشکسوت را نیز گرفته. «اکبر عبدی» و «علیرضا خمسه» از جمله کمدین‌های مطرح دو - سه دههٔ گذشته هستند که سالهاست از خنده گرفتن ناتوان مانده‌اند.

کمدی و کمدین‌ها دنیا را به جایی بهتر و قابل تحمل‌تر برای زندگی بدل می‌کنند. کمدین‌ها در فرهنگ عامه نمادی از آدمهایی هستند که تند و تیزترین حرفها، تلخ‌ترین وقایع و بی‌رحمانه‌ترین موقعیت‌ها را به چالش می‌کشند و زهرشان را می‌گیرند. مشغله‌های دشوار را با ساده‌ترین و فکاهی‌ترین شیوه‌ها حل و فصل می‌کنند و چندان درگیر نشدن‌ها و معذوریت‌ها نیستند.

انگار در یک دنیای دیگر زندگی می‌کنند. جایی که دُز فانتزی و جنبه‌های مضحک و خنده‌دارش خیلی‌خیلی زیاد است. آنقدر که در مواجهه با دنیای آنان، آدم ساعتی یادش می‌رود در رنج و سختی آفریده شده و باید مدام از این مشکل به شرایط بغرنج دیگری پل بزند و از این دغدغهٔ روی اعصاب، به تشویش تازه‌ای ورود کند.

 این نمک‌های مطلق که برای تلطیف مشکلات، می‌شود بهشان اقتدا کرد! انوار ملاحت‌‌ِ دلپذیرِ خدادادی، گویی جوری احاطه‌شان کرده که آنان را یارای گریختن از آن نیست. نسخه‌های چاق را ترجیح بدهید یا طرفدار لاغرهایشان باشید، این شاخصهٔ ظاهری هم می‌تواند در جنس مقبولیت‌شان مؤثر باشد. کمدین‌های چاق حامل نوعی انرژی مثبت ذاتی هستند که اعتماد بیشتری را جلب می‌کنند و لاغرها، مظلومیت و بلاهت را تداعی می‌کنند و گاه رندانگی خاصی دارند که در هر حال از فیلتر کمدی عبور کرده و می‌تواند زمینه‌ساز خنداندن شود.

اصلاً انگار کمدین‌ها با فاصله مشهود از بازیگران درام و ژانرهای دیگر، در قانونی نانوشته عضوی از خانوادهٔ ما محسوب می‌شوند. با دیدنشان لبخند روی لبانمان می‌نشیند و بابت مزه‌پرانی‌ها و خنده‌هایشان، قربان صدقه‌شان می‌رویم.

ضمن اینکه در وظیفهٔ محول شده‌ای پنداری محکومند به اینکه در هر شرایطی ما را بخندانند و تصور و پذیرش نمونه درونگرا، اخمو یا بی‌حوصله‌شان اصولاً ممکن نیست! هضم اینکه آنان هم ممکن است گرفتار افسردگی شوند یا سر ناسازگارانه روزگار، لبخند را از لبانشان محو کند، برای خیلی از ما ممکن نیست!

تصاویری تلفیق شده از اکبر عبدی، علیرضا خمسه و سری جدید برنامه «جوکر»
حضور «مهران غفوریان» در سری اخیر «جوکر»، با دافعه بسیاری همراه بود. گویا دیگر خلاقیت و شوخ و شنگی سابق را ندارد. مشکلی که پیش از او گریبان چند کمدین پیشکسوت را نیز گرفته؛ از جمله «اکبر عبدی» و «علیرضا خمسه» و…

 

ما با پناه بردنِ هر چند مقطعی به کمدین‌ها و شیرین‌کاری‌هایشان، می‌خندیم و انتظار داریم این روال همیشه ادامه داشته باشد. بدون توقف یا روند نزولی. خنده‌ای که هم در ظاهر ما تأثیر مثبت دارد و هم در باطن؛ هورمون‌های استرس را کاهش و سطح سیستم ایمنی را در بدنمان افزایش می‌دهد. آدمهایی که شوخی‌هایشان خبر از یک خُلق مطلوب می‌دهد و مسری است.

در واقع از دو بُعد مهم، ایدئولوژی کمدی و رفتارشناسی کمدین‌ها، به مرور ما را به سوی سبک زندگی شاد و آرام‌تری سوق می‌دهد. ویژگی جذابی که در زندگی پرتنش امروز، الحق کاربردی و کارساز است.

خب! صبر کنید! چه می‌شود اگر شرایط تغییر کند. روزی می‌رسد کمدین‌هایی که در دوره‌های مختلف، حسابی ما را به قهقهه انداخته‌اند، به دلایل متعددی دیگر بامزه به نظر نمی‌رسند. به اندازه سابق خوش‌خنده و خلاق نیستند یا احتمالاً ترجیح می‌دهند نباشند. حالا تقصیر فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هاست یا افت کیفی کلی محصولات تصویری، ظاهراً نباید ربطی به ما داشته باشد! ما از آنان فقط خنده و لودگی و مزاح بی وقفه می‌خواهیم و بس!

حالا شما را ارجاع می‌دهم به ابتدای مطلب. زمانی می‌رسد ناگهان با «غفوریان»ی مواجه می‌شویم که هم وزن کم کرده و هم در تاکتیک جدیدی، از حجم کمدی‌ها کم کرده و چسبیده به نقشهای سرد و منفی. بله درست؛ او در سریال «غورباقه» متفاوت و تحسین‌برانگیز بود. در بقیهٔ موارد مشابه اما قبول او سخت بود. مثلاً «شفاعتِ» در «زخم کاری» هیچ برای غفوریان نداشت. شاید خودش خیلی لذت برده باشد از این تفاوت و نقش سیاهی که گرفته. در واقع اما پذیرش نسخه‌ای از مهران غفوریان که دستور قتل و جنایت اجرا می‌کند و جوری یه کَتی راه می‌رود و پشت چشم نازک می‌کند که احتمال هر خلاف و دغلی از او می‌رود، دلنشین نبود. آن هم در سریالی که به اندازه فصل اولش نگرفت و هر از گاهی جایی از آن لنگ می‌زد.

گویا غفوریان لاغر از این نمک ذاتی محروم شده است. همین طور عبدی و خمسه یا «علی صادقی»، «حمید لولایی» و... که دیگر مثل سابق بامزه نیستند. چه بسا پیشنهادهای کاری باکیفیت کمدی به دستشان نمی‌رسد.

علی صادقی در دو نما از یک فیلم کمدی
عبدی و خمسه یا «علی صادقی»، «حمید لولایی» و... دیگر مثل سابق بامزه نیستند. چه بسا پیشنهادهای کاری باکیفیت کمدی به دستشان نمی‌رسد.

 

در این بین ما یا باید توقع‌مان را از کمدین‌های خاطره ساز سابق‌مان کمتر کنیم و از آنان دست بشوییم. یا صرفاً باید به نوستالژی‌های مرتبط با آنان رجوع و اکتفا کنیم. یا برای کسب خنده و کامجویی از ماهیت دوست‌داشتنی کمدی، دست به دامن گزینه‌های دیگری شویم. یا اینکه در نهایت با روند جایگزین شدن چهره‌های مستعد دیگری مثل «جواد عزتی»، «بهرام افشاری» و «حامد آهنگی» کنار بیاییم.

در هر حال اما گویی جایی در ذهن و گوشهٔ افکارمان، شکلی از دلتنگی مبهمی بابت تغییر ماهیت و عملکرد کمدین‌های قبلی موج می‌زند. دل‌مان برایشان تنگ می‌شود و با حسرت از کارهای گذشته‌شان یاد می‌کنیم.

 بله خب! حس عجیبی است.

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.