«خانممیزلشگفتانگیز»؛ خندههای خجسته، ویژه رفع افسردگی!
به این قیافه محجوب، ملیح و به ظاهر بی سر و زبانش نگاه نکنید! این سرکارخانم با همین نگاه آرام و نمودی از طمأنینه، با استعداد عجیبش در اجرای استندآپکمدی، حسابی شگفتزدهتان میکند. این را قول میدهم!
به این قیافه محجوب، ملیح و به ظاهر بی سر و زبانش نگاه نکنید! این سرکارخانم با همین نگاه آرام و نمودی از طمأنینه که از قاب تصویر بیرون میزند، با قدرت طنزپردازی ذاتی و بداههپردازی و البته استعداد عجیبش در اجرای استندآپکمدی، حسابی شگفتزدهتان میکند. این را قول میدهم! حاضرجوابیهای آنی او در طول سریال، هم اعضای خانواده، رفقا و اطرافیانش را آچمز میکند و هم رقبای مرد را روی سن، به تتهپته میاندازد!
به طوری که حتی در پنج فصل و گذر از حجم انبوهی وراجیِ به قول آشپزها «مرینیت» شده با بامزگی، شوخی و جدالهای کلامی تند و تیز، «خانممیزلشگفتانگیز» همچنان جذاب و دوستداشتنی جلوه میکند.
آخر زن اِنقدر حاضرجواب و نکتهسنج!
«خانممیزلشگفتانگیز» The Marvelous Mrs. Maisel یک سریال آمریکایی حالخوبکنِ تمامعیار است. با سناریویی که لبریز از دستاویز قراردادن مناسبات زندگی غربی و حتی سبکسنگین کردن باورهای آیینی و نژادی است و از ورود نقادانه و بیمحابا به روابط فردی و اجتماعی و آسیبهای رایج در آنها نیز ابای چندانی ندارد.
قصه سریال در نیویورک دهههای 50 و 60 میلادی میگذرد. کمدیدرام سرخوشانهای درباره روند تبدیل شدن کاملاً اتفاقی یک زن خانهدار بلبلزبان به نام میریاممیچمیزل، به یک خندانندهشوی مفرح و جسور.
نقش اصلی را ریچلبروزناهان، هنرپیشه 32 ساله انگلیسی با ملاحت و شیطنت توأمانی بازی کرده؛ طوری که دوست نداشتنش بشدت کار دشواری خواهد بود! زنی منعطف که با اعتماد به نفس بالا و امیدواری مثال زدنیاش به زندگی، الگوپذیری مطلوبی در این زمانه مملو از یأُس و سرخوردگی دارد.
میریاممیزل با همسر و دو فرزند و والدین غرغروی یهودیاش زندگی میکند و ناگزیر است با وجود تمام دغدغههای شخصی، هر بار در برابر مطالبات و رفتارهای گاه عجیب هر یک از آنان نیز، پاسخگو باشد. پدری که استاد دانشگاه است، اما خودخواهیها و تفرعن بانمکی دارد و مادری پوکرفِیس، در نوسان میان درونگرایی و برونگرایی و گرفتار رتق و فتق امور خانه که در مقطعی وا میدهد.
خانم میزل توانایی آنرا دارد تا از هیچ، همه چیز بسازد. او گاهی مسائل شخصی زندگی و رفتارهای پدر و مادرش را سوژه طنز قرار میدهد، غافل از اینکه پدرش در میان حضار جای گرفته و گاه پای روسایجمهور آمریکا را به میان میکشد و تا جایی پیش میرود که در مجلس خصوصی همسر کِنِدی هم با شوخیهای بی حد و مرزش، شر به پا میکند!
او در قسمتی، یک لشکر از سربازان آمریکایی را با زیرکانهترین شوخیها چنان به قهقهه میاندازد که شاید کسی پیش بینیاش را نمیکرد و در اپیزودی دیگر، یک تماشاخانه فکسنی بدون مجوز را در مدت زمان کمی با اجراهایی فوقالعاده، به مکان تفریحی شلوغی تبدیل میکند تا ناخواسته، پای پلیسها به آنجا باز شود!
روایت پیچ و خم دار و کمدی خوشریتم
«خانممیزلشگفتانگیز» آکنده از انواع شوخیهای لفظی اجتماعی، خانوادگی، اجتماعی و حتی سیاسی اغلب دستاول و بکر است. چه زمانی که خانم میزل روی صحنه در حال استندآپ است و چه در مکالمات روزمره و وراجیهای بامزهاش با دیگر کاراکترها و نیز روابط عاشقانهاش، میتوانید ردپایی از کلی طنز شیرین و زیرکانه بیابید و قاهقاه بخندید. بدون آنکه تفاوتهای فرهنگی و ملیتی باعث شود در درک اغلب شوخیها به مشکل بربخورید. طوری که گاهی اصلاً متوجه گذر زمانِ حدود 60 دقیقهای سریال در هر قسمت نخواهید شد. جالب آنکه بضاعت فیلمنامهنویسان در شوخینویسیِ صِرف متوقف نمانده. روایت چنان پیچ و خم دارد و در کارگردانی به خلق کمدی تصویری هم فکر شده تا سریال از ریتم نیفتد و اصطلاحاً رادیویی نشود. ضمن اینکه شخصیتها در این سریال به خوبی پرداخت و قابلباور شدهاند و تفسیر رفتارهایشان در چارچوب منطق داستانی به نتایجی منطقی ختم میشود. آدمها تخت و تک بعدی نیستند و به معنی واقعی شخصیت هستند.
اگر روابط زناشویی میچ و همسرش جوئل (با بازی مایکلزیگن) دستخوش نوسانهای شدید میشود، همچنان در رفت و برگشتهای متوالی، فرصت برای بهرهگیری از شخصیتها فراهم است و گزینه «حذف»، در دسترسترین اهرم نویسندگان نیست و در این زمینه، خلاقانه عمل شده است. ضمن آنکه در دعوت از پرسوناژهای تازهنفس هم همین خطمشی، با قوت ادامه یافته. آشنایی میزل با لنیبروس (لوککربی) به عنوان یک استندآپکمدین سرشناس در دنیای مجموعه، از فراز و نشیبهای مهندسیشدهای برخوردار است و سرراستی کسلکننده ندارد. سوزی (الکسبورستین) که بدل به مدیربرنامههای بیاعصاب و سلطهجوی میچ میشود، همزمان یک استعدادیاب زبل و از دیگر عناصر جذاب سریال است که در ایجاد تعادل میان رفتارهای گاه نامتعادل و بازیگوشیهای زنانه او، بشدت موثر و راهگشاست. بازیها در سریال شاداب، پرقدرت و بدون لکنت است و پیداکردن بازی ضعیف، حتی از بین هنرپیشههای فرعی نیز محلی از اعراب ندارد.
طراحی صحنه و لباس سریال خیرهکننده است و بعضاً نمیشود بیتفاوت از لباسهای خوش آب و رنگ بازیگران بویژه پرسوناژ اصلی یا دکوراسیون دلبرانه خانه میچ با آن تم صورتی آشپزخانهاش چشم برداشت. سازندگان همچنین از دکوپاژی سیال استفاده کردهاند که نه تنها نمیتوان اتهام ولگردی بیدلیل دوربین را به آن چسباند، بلکه در راستای نمایش بهتر لوکیشن و جغرافیا و همراهی با محتوای پرجنب و جوش و طنازانه مطرح شده، قابل ارزیابی است.
پخش فصل پنجم ادامه دارد
سریال محصول شبکه آمازون و خالق آن خانم ایمیشرمن-پالادینو است که تولید مجموعههای پربینندهای مثل «دخترانگیلمور» و «روزان» (Roseanne) را در کارنامه دارد. نمایش این سریال از سال 2017 آغاز شده و تاکنون، 43 اپیزود از آن در قالب پنج فصل به پخش رسیده است. فصل پنجم این سریال که گویا آمازونپرایمویدیو گفته سیزن آخر آن است، از 25 فروردین امسال آغاز شده و 9 اپیزود دارد.
این فصل با یک جهش زمانی کنجکاویبرانگیز کوتاه در سال 1981 آغاز میشود و دختر تینایجر میچ را میبینیم که اِشِلی کوچک از مادرش شده است. سپس اما قصه به سال 1961 در نیویورک بازمیگردد و میچ بعد از یک بحران، حالا در مسیری قرار میگیرد تا کارش را در رسانه مهمی مثل تلویزیون و البته با وسعت بیشتری ادامه دهد. از سویی این ورود، با شکلگیری یک عشق جدید نیز همراه است!
جالب آنکه هر فصل به اندازه خود بار روایی و ظرفیت کمدی دارد و از ریتم نمیافتد. البته نسخه دوبله به فارسی این سریال هنوز منتشر نشده است که با توجه به سرعت بالای رد و بدل شدن دیالوگها، در سکانسهایی خواندن زیرنویسها را سخت میکند.
بد نیست بدانید سایت آیامدیبی 8.7 از 10 ستاره به سریال داده و در سایت سینمایی متاکریتیک به ترتیب منتقدان 78 از 100 و کاربران 7.9 از 10 به آن امتیاز دادهاند. کسب 83 جایزه و 204 نامزدی از جمله بهترین سریال کمدی در امی 2018 در کارنامه سریال دیده میشود.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.