بقا در مدار بسته؛ مثل ۹۰ درصد مردم این شهر!
جهان پیرامونی که مینیسریال «در انتهای شب» ترسیم میکند، شاید از معدود نمونههای دغدغهمند باشد که روی مسئله «مسکن»، موشکافانه تمرکز کرده است.
زندگی در پایتخت، امروز زیر سایه مخوف تورم و البته هزار اما و اگر دیگر، چنان دشوار شده که خیلیها عطای تهراننشینی را با همه اجر و قرب واقعی یا ساختگیاش به لقای آن بخشیده و ناگزیر به حومهٔ شهر یا شهرستانها نقل مکان کردهاند.
مشکل مسکن و تبعات اجارهنشینی طوری زندگی بسیاری از خانوادهها را تهدید میکند که تمام آرامش و احساسات و چهارچوبهای شاید معمولی یک بقای سالم را تحتالشعاع خود قرار میدهد. مردان یا زنان شاغل برای به موقع سر کار رسیدن، از خواب و لحظات زیست در کنار هم میزنند و کودکان و نوجوانان محیط ایدهآلی برای پرورش در اختیار ندارند. سیستم هم گویا حل این مشکل بغرنج و سایهگستر بر دیگر معادلات شهری را اولویت خود نمیداند و یا تدبیری اجرایی برایش ندارد.
در چنین موقعیتی، همجواری مشکلات و شدت یافتن فقر و چالشهای اجتماعی، آنها را آبستن معضلات جدیدتری میکند و به مرور هر کدام روی دیگری تلنبار. تا در نهایت ظرفیت یکی از زوجین و در اشل بعدی، یکی از شهروندان پر میشود و بحران و فاجعه مجال ظهور مییابند. امنیت روانی افراد لطمه میبیند و طولی نمیکشد که افسردگی و روانپریشی، نزاع، وندالیسم و... محل بروز مییابند.
اجارهنشینان و شهروندان مبتلا به، حتماً هر یک مصادیقی از این مشکل خزنده را در ذهن دارند یا با آن دست به گریبان هستند.
جهان پیرامونی که مینیسریال جدید «در انتهای شب» ترسیم میکند، شاید از معدود نمونههای دغدغهمند باشد که روی همین مسئلهٔ «مسکن»، موشکافانه و از سر دلسوزی تمرکز کرده است. غیرشعاری و بدون افتادن به ورطه سانتیمانتالیسم.
بهنام (پارسا پیروزفر) و ماهی (هدی زینالعابدین) زوجی هستند که به پیشنهاد و اصرار زن، با هدف خانهدار شدن، از اجارهنشینی در مرکز پایتخت به خرید خانه در حومهٔ تهران متوسل شدهاند. ایدهای که با تحمل کلی ریاضت اقتصادی و چرتکه انداختن سر هر خرج و برج، از کرایه حملونقل گرفته تا برگزاری یک جشن تولد جمع و جور، محقق شده. بعد از پنج ماه اما بروز یک سوءتفاهم عجیب در خارج از منزل، مرد را از کوره به در میبرد و تنگناهای زندگی، فشاری همهجانبه میآورند.
به این دیالوگها در یکی از سکانسهای مهم سریال دقت کنید: جایی که مرد در میانهٔ بحث چنین می توپد: «...گُه بگیرن این زندگی رو که به خاطر روزی شصت هزار تومن صرفهجویی، باید خودتو، آبروتو، شرفو، غرورتو به فنا بدی بره» و در ادامه معترض است که «... منِ پفیوز تا شبا برسم خونه شده هفت، تا به خودم بجنبم میشه وقت شام، تا دو تا صفحه کتاب بخونم یه طرح کوفتی بزنم شده نصف شب... شب تا صبح هم از فکر قرض و وام قسطای این خراب شده نمیتونم کَپه مرگمو بذارم... پنج ماهه مثل آدم نخوابیدم.» و وقتی زن پاسخ میدهد «مثل نود درصد مردم این شهر... خب؟!» تا مرد این سؤال کلیدی تأملبرانگیز را پیش بکشد: «قرار بود ما مثل نود درصد مردم این شهر بشیم؟!».
جوهرهٔ زندگی در تهران امروز و به احتمال فراوان در خیلی از کلانشهرهای دیگر ایران، در این سکانسها بازآفرینی و مستندنمایی شده است. مثل یک پاندمی خطرناک و نامرئی. جایی که دیگر مفهوم «اجارهنشینی خوشنشینی است»، مانند بسیاری از مفاهیم قدیمی، در همان قدیم مانده و شیرینی و ظرافت خود را از دست دادهاند.
زوجی که هر دو شاغل هستند و برای تداوم یک زندگی ساده و غیر لوکس، هرچه میدوند، کمتر به نتیجه میرسند. مکالمه و مفاهمه جایش را به منازعه و مشاجره داده. قهرمانان و نمادهای ایرانی، مهجور و فراموش شده و جایشان را به بتمن و جوکر دادهاند (آنچه از نقابهای پدر و پسر قصه برمیآید). نوجوانان غرق در دخانیات و بازیهای خشن و رعبآور کامپیوتری، روزگار میگذرانند.
سازندگان اما تمام راهها را نبسته و صرفاً نیمهٔ خالی لیوان را ندیدهاند. هنوز میبینیم در همان جمع نوجوانان، دخترکی را که کتاب میخواند و آنقدر مقید هست که برای جشن تولد، کادو بیاورد. زن و مرد در عین تشدید اختلافات، همه پلهای پشت سر را خراب نکردهاند (بویژه که سریال هنوز در آغاز راه است).
«آیدا پناهنده» در اولین حضورش در شبکه نمایش خانگی، همچنان که با «ناهید»، «اسرافیل» و «تیتی» در سینما دغدغهمند و مشتاق برای طرح مشکلات انسانی در خانواده و اجتماع نشان داد، این بار هم در کنار همسر فیلمنامهنویس و کارگردانش «ارسلان امیری»، روایتی صریح و گزنده را پیش میبرد. شخصیتها مابهازاهای واقعی دارند و در موقعیت فرضی یا تخیلی به سر نمیبرند. انتخاب بازیگران اصولی بوده و پیروزفر و زینالعابدین پارتنر مناسبی در قصه هستند. هرچند با توجه به حجم بالای دادهها در قسمت اول و شباهت پلات، به یک فیلم سینمایی که انگار به مرور گسترش مضمونی یافته است، باید دید در قسمتهای آتی، بزنگاههای داستانی و اوج و فرودهای احتمالی، چطور قوام پیدا خواهند کرد.
سریال «در انتهای شب» محصول جدید فیلم نت که قرار است در ۹ قسمت توزیع شود، برآیند صریح و دقیقی از دوران خویش است؛ با همه دردسرها و بگیر و ببندهایش.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.