VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

Etemaad

@Etemaad

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

گرفتاری سریالی در چرخه خشونت

محتوا و کیفیت پیشکش، این چه وضعِ سرگرمی‌سازی خشونت‌آمیز برای ایران پرتنش امروز ماست؟!

تصویری از یک دستگاه تلویزیون قدیمی که نماهایی از چند سریال را در خود جای داده است
عشق و زیبایی به مثابه نقطه مقابل خشونت، در چند درصد از سریال‌های اخیر تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، بن‌مایه کار قرار گرفته و بر آنها تأکید شده است؟!

 

به تبع کارم ناگزیر از تماشای بسیاری از سریال‌های ایرانی و خارجی هستم و هرگز تا این حد شاهد صحنه‌های رنج‌آور و فجیع و خشونت‌های بی‌منطق و خارج از اصول دراماتیک در سریال‌های وطنی نبوده‌ام. این روند به قدری سرعت گرفته که گاه از همان نام سریال پالس خشونت بی‌محابا ارسال می‌شود؛ در سریالی محصول پلتفرم به اسم «گردن‌زنی»، تازه داماد با جزییات بی رحمانه‌ای چاقو چاقو می‌شود، عروس به قتل می‌رسد، دندان فرد خاطی بدون بی‌حسی با هدف شکنجه بیرون آورده می‌شود و الی آخر.

در سریالی به اسم «داریوش»، فردی زنده زنده در آتش سوزانده می‌شود، گلوی یک نفر را در درگیری جِر می‌دهند و مردی برای انتقام، دیگری را با نعره‌های مستانه توسط ضربه‌های مداوم کارد، زخمی و خونین می‌کند.

در سریال «بازنده»، چهره کودکی که در تصادف کشته شده، با صورتی بدون چشم چپ و زخمی عمیق نشان داده می‌شود تا احتمالاً عمق غم پدر او را دریابیم.

در سریال «طوبی» از شبکه یک سیما، شخصیت اصلی برای اعدام با دار روی چهارپایه برده می‌شود. از زبان درجه‌دار عراقی هم می‌شنویم که برای اعدام نمایشی هر روز این رفتار را با او تکرار کنند!

نمایش صحنه‌های وصف شده که مرورشان روی همین خطوط هم آزاردهنده است، در کمال تعجب اغلب هم بدون هشدار روشن کنار تصویر یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، با تذکری کوتاه و دم‌دستی در جایی که کمتر کسی می‌بیند، ریسک تماشای این محصولات را بالا می‌برد!

 این خشونت ساختگی جاری در عرصهٔ نمایش که حتی در نمونه‌های خارجی با رده‌بندی‌های سنی دقیق و اعمال محدودیت‌های متعدد همراه است، در سریال‌های ایرانی رو به افزایش است.

قبول دارم که در دسترسی به انواع رسانه‌ها، بینندهٔ این عصر دیگر آدم نازک نارنجی و آفتاب مهتاب ندیده دیروز نیست. شکر خدا جلوه‌های خشونت و مظاهر استرس‌زا هم جدا از بطن اجتماع، در رسانه‌ها به وفور یافت می‌شود! نمی‌خواهم مدیران تصمیم‌گیرنده را هم تشویق به حذف و سانسور بیشتر کنم که خودشان در این کار استادند(!)، اما واقعاً گاهی فکر می‌کنم سریال‌سازان ما به کجای جامعه نگاه کرده‌اند که در لزوم ساخت این دست فیلم و سریال‌ها به یقین رسیده‌اند!

جامعه‌ای که مشکلات اقتصادی پوستش را کَنده و نبود ثبات مالی و بازارهای پادرهوا و در دیدرس نبودن آینده‌ای روشن، سایه امیدواری را از سر خیلی از شهروندانش پرانده، نمایش صریح این چنین خشونتی چه دردی از کسی دوا می‌کند. اصلاً محتوا و کیفیت پیشکش، این چه وضعِ سرگرمی‌سازی برای ایران پرتنش امروز ماست؟!

 

نمایی از سریال«گردن‌زنی»
در سریال«گردن‌زنی» به عنوان یکی از خشن‌ترین محصولات این روزهای شبکه نمایش خانگی، تازه داماد با جزییات بی رحمانه‌ای چاقو چاقو می‌شود و عروس به طرز فجیعی به قتل می‌رسد.

مخاطب چه در شکل تسلیم و اثرپذیر و چه فعال و پویا، در مصرف این پیام‌های دلخراش و پروسهٔ تحلیل و درکِ بعد از تماشا، حتی اگر با لذت به این شکل از خشونت نگاه کند، باز از تأثیرات سوء آن در امان نیست. خشونتی که خشونت می‌زاید. نفرت می‌آفریند و طبع‌های لطیف را آزرده می‌کند. در واقع برای تخلیه انرژی منفی حاصل از تماشای رقت‌بار این صحنه‌ها، چه به صورت درون‌ریزی رنج‌آور و چه برون‌ریزی پر هیجان، مخاطب در معرض آسیب روانی قرار می‌گیرد.

بله می‌شود مخاطب را گوشه رینگ رها کرد و تز داد که «اگر دوست نداری، خب نبین»! اما تکلیف زیست کنار آنهایی که در معرض خشونت بی حد و حصر این سریال‌ها هستند و چه بسا ناآگاهانه از «شدت» آن «لذت» هم می‌برند، چیست؟! در واقع با افرادی که از موج خشونت جاری در این سریالها راضی و تحت تأثیر آن هستند، چطور باید کنار آمد و کنارشان زندگی و با آنان معاشرت کرد.

قضیه وقتی غم‌انگیز می‌شود که بدانیم در سینما و تلویزیون آمریکا با همه خشونت افسار‌گسیخته‌اش که در سریال‌هایی مثل «بازی تاج و تخت»، «وایکینگ‌ها»، «فرار از زندان»، «ریچر» و ... نمود بیشتری هم پیدا می‌کند، حتی برای دیالوگ‌های‌ خشن و دارای ناسزا و توهین هم درجه‌بندی سنی لحاظ شده؛ چه برسد به صحنه‌های حاوی خشونت و خونریزی و درگیری.

در بعضی از سریال‌های ما اما فحش و فضیحت که مثل نقل و نبات رد و بدل می‌شود و رواج شوخی‌های جنسی کلامیِ لوس در تعدادی از کمدی‌هایِ متأسفانه گیشه‌پسند، گویا دیگر تعجب و قبحی ندارد!

بر پایه همان سفسطۀ شکلِ منطق گرفته که چون در جامعه و حتی خانواده نمونه‌های بدترش هست، پس لابد دیدن و شنیدن‌شان در فیلم و سریال بی‌اشکال است و نباید زیاد سخت گرفت. غافل از تبعات زیان‌بار و وحشتناک آن برای نسل جدیدی که بزودی قلب تپنده این کشور خواهد شد. واقعاً اما چند درصد مخاطبان این محصولاتِ مثلاً فرهنگی توان هضم و از فیلتر گذراندنِ این خشونت‌ها را دارند. اصولاً چه تضمینی هست که با قرار گرفتن در معرض آنها دچار اختلال رفتاری نشوند؟! درشتی و خشونتی که می‌توانند احساسات، افکار و رفتار یا اجتماعی از این سه را در ما خدشه‌دار کنند و غلفتی پوست‌شان را بِکنند.

عشق و زیبایی به مثابه نقطه مقابل خشونت در چند درصد از این سریال‌ها بن‌مایه کار قرار گرفته و بر آنها تأکید شده است؟!

آیا اراده و دغدغه‌ای برای توجه به این مهم و حفاظت از جسم، فکر و روان بینندگان محصولات خشن و صحنه‌های عذاب‌آور هست؟! اصلاً ذهن و خلاقیت هنرمندان ما چرا تا این اندازه روی مدار خشونت می‌چرخد؛ انگار که رقابت برای هر چه بیشتر خشن بودن در گرفته است!

شاید در این باره سه راهکار کاربردی بتوان ارائه داد: نخست آنکه در زمان صدور پروانه ساخت و بررسی فیلمنامه‌ها، اعضای شوراها، رابطه بزنگاه‌های خشونت و نقاط عطف قصه را بررسی کنند. ببینند واقعاً لزوم تعبیه خشونت‌های دلخراش در روایت وجود دارد. این حجم از خشونت در روایت منطق داستانی دارد یا صرفاً جهت جلب توجه کاذب صورت گرفته است و اینکه کیفیت نمایش آنها چگونه خواهد بود. در صورت عدم نیاز درام به صحنه‌های خشن و آسیب‌زای روانی، از سازندگان خواسته شود تا در ثبت این لحظات تا حد امکان تجدید نظر کنند یا دست کم از شدت آن با توجه به شاکله درام بکاهند.

دوم آنکه در طول درام و بویژه در فینال، حتماً روشنگری نسبت به عواقب خشونت‌های افسارگسیخته و نتیجه‌گیری دربارهٔ علل و انگیزه‌های وقوع آنها بدون آنکه شکل شعاری به خودش بگیرد، صورت گیرد.

سوم آنکه مسئولان نسبت به مخاطب‌شناسی و بسترسازی برای تغییر ذائقهٔ بینندگان از علاقه به تماشای آثار بشدت خشن به سمت محصولاتی با مضامین انسانی‌تر و صلح‌آمیز اقدام کنند. در این شکل، دست کم به موازات تولید سریال‌ها و فیلم‌های خشن، برای تلطیف فضا کارهایی با حال و هوای سالم‌تر و حتی خشونت دراماتیزه و منطقی تولید می‌شود.

اقداماتی که بی‌شک می‌توانند در تربیت نسل بهتری از تماشاگران با درک منطق خشونت‌های جاری در درام و کمک به خلق محصولات تصویری و داستانی با حجم کنترل شده‌ای از خشونت موثر باشند.

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.