گناهکار یا بیگناه
شرم، پایان زندگی «لی سون کیون» را رقم زد.
«لی سون کیون» (Lee-Sun-Kyun) در مارس ۱۹۷۵ چشم به جهان گشود و در طول ۲۰ سال زندگیاش سابقهٔ هنری بینظیری از خود بهجا گذاشت اما کسی فکرش را نمیکرد که او در ۴۸ سالگی و در اوج شهرت دست به خودکشی بزند. کسی که توانست با بازی در فیلم بینالمللی «انگل» (Parasite) در سال ۲۰۱۹ محبوبیت فراوانی به دست آورد و به دنبال آن برندهٔ جایزهٔ اسکار سال ۲۰۲۰ شود. او انسان فعالی بود و این با نقشآفرینیهای مکررش در سینما و تلویزیون بیشتر نمود پیدا کرد. مردی موفق برای خانواده و کشور کره جنوبی. همسرش «جون هه جبن» در آخرین مصاحبهاش گفت: «لی را بهخوبی میشناختم. او مهربان و صبور بود اما این آخریها نه میخوابید و نه غذا میخورد حتی با من هم غریبه شده بود. او را کشتند اگرچه پلیس اصرار دارد که خودکشی کرده است.»
مرگ او را کمتر کسی باور میکرد و این خبر مهم در سراسر دنیا پیچید و همه را شوکه کرد حتی کسانی که با بدرفتاریهای رسانهای او را به ورطه نابودی کشاندند. خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی از گزارش همسرش مبنی بر خروج او از خانه در ساعت ۱۰:۱۲ صبح در نزدیکی پارک واریونگ در منطقهٔ جونگروی سئول خبر داد. او را در داخل اتومبیلش پیدا کردند درحالیکه از مسمومیت گاز مونوکسید کربن جانباخته بود. در کنارش دستنوشتهای پیدا شد. اگرچه هرگز محتوای نامه را فاش نکردند. مرگ او در آخرین روزهای سال ۲۰۲۳ و در ایام کریسمس تلخی عمیقی را بر دل دوستدارانش نهاد. این نشانگر نهایت ناامیدی و دلزدگیاش بود و از سویی دیگر بیانگر یک فاجعهٔ بزرگ در کشور کره جنوبی. همانگونه که همسرش در برابر دوربین با چشمانی اشکآلود زمزمه کرد: «گناهکار یا بیگناه سزای او مردن نبود.»
کابوسی به نام رسانه اجتماعی
کره جنوبی کشوری است با سرعت اینترنت بالا و شبکههای پرقدرت رسانهای. من این شانس را داشتم تا در یک مأموریت کاری به این کشور سفر کنم و با فضای زندگی شهری آنها آشنا شوم. در داخل ایستگاه مترو همه به گوشیهایشان خیره شده بودند و کمتر کسی را میدیدی که مشغول گوش دادن موسیقی یا خواندن خبر نباشد. مردم در این کشور مشابه سایر کشورهای صنعتی بزرگ همچون ژاپن، چین و سنگاپور وابستگی زیادی به خبرهای اینترنتی و پلتفرمهای رسانهای دارند بااینوجود افکار سنتی و گهگاه خرافهها همچنان در ذهن و باور این مردم ریشه دارد. ترکیب مرگبار اعتقادات و باورهای خشک و سختگیرانه در کنار دنیای جهتدار و سیاسی رسانه اجتماعی، در این کشور فضایی هولناک و مخرب ایجاد کرده است. زندگی با اعتقادات سختگیرانه و فشارهای اجتماعی خودکشی را تبدیل به آخرین راه نجات میکند. در این شرایط غرق شدن بیشازپیش در این فضای گستردهٔ اینترنتی و دریافت اخباری که هیچ مدرکی برای اثباتش نیست ذهنها را منحرف میکند و در این سردرگمی راهی جز باور خرافهها، پیشداوریها و انتقامجوییهای شخصی نمیماند. مردم هر آنچه میخوانند باور میکنند و این منجر به مرگ یکی از محبوبترین افراد جامعه میشود.
معیارهای سخت و غیرقابلباور برای افراد مشهور
اتهام لی سون کیون به مصرف مواد مخدر در یک کافه در سئول در ماه اکتبر رخ داد و این موضوع با سرعتی باورنکردنی شبکههای اجتماعی را پر کرد. اگرچه هنوز ثابت نشدهاست که او واقعاً به مصرف مواد مخدر مبادرت ورزیده است یا نه اما گستردگی این خبر به حدی بود که همه باورش کردند و بدون هیچ مدرکی قضاوت شد. شاید بدخواهانش در این تصور بودند که این راه خوبی برای انتقامجویی از یک سوپراستار مشهور و محبوب است و شاید کمتر کسی تصورش را میکرد که این اتهام رسانهای تبدیل به یک فاجعه گردد. ها جائه کون، منتقد حوزهٔ فرهنگ مردمی کره، پس از مرگ مونبین ستاره موسیقی کرهای در اوایل سال جاری، به بیبیسی گفت: «کره در مقایسه با سایر کشورها معیار اخلاقی بسیار سختی برای افراد مشهور دارد و البته این محدود به افراد مشهور نیست. در سال ۲۰۲۰، شهردار سئول پس از متهم شدن به آزار جنسی خودکشی کرد.»
پس از خواندن این خبر کنجکاو شدم و شروع به جستجو در اینترنت کردم. در کمال ناباوری لیست بزرگی از افراد مشهور در برابرم قرار گرفت که در حدود کمتر از چهار سال در کشور کره جنوبی دست به خودکشی زده بودند. در یک نظرسنجی عمومی از شهروندان کرهای به این جمله برخوردم که در این کشور به دلیل استانداردهای اجتماعی برخورد شدیدی با مصرف مواد مخدر میشود بهخصوص در مورد سلبریتی ها و افراد مشهور.
این جمله بر من آشکار کرد که این اتفاق هولناک چیز تازهای نیست. چنانچه در ماه سپتامبر ۲۰۲۲ اعلام شد کره جنوبی با داشتن ۳۲.۵ مورد مرگ در ازای هر صد هزار نفر بالاترین میزان خودکشی را برای خود ثبت کرده است.
با خواندن این موضوع ناخودآگاه به یاد فیلم «هاراگیری» (Hara-kiri) محصول ۱۹۶۲ و «کوایدان» (Kwaidan) محصول ۱۹۶۴ افتادم، دو شاهکار بزرگ سینمای ژاپن در بازهای نزدیک به هم و با محتوایی رازآلود و ترسناک. در هر دو این فیلمها و بهخصوص در فیلم اول به مقولهٔ خودکشی به دلیل خروج از مرزهای شرف و مردانگی اشاره میشود. برای من این عجیب است اگرچه سرزمین آفتاب سرخ در تضاد شدید سیاسی (به دلیل جنگهای تاریخی و سلطهطلبی ژاپنیها) با مردم کره قرار دارد اما در ماهیت اعتقادات و ذهنیتهای خرافه و میل به مرگ و رفتارهای ناهنجار هر دو کاملاً به یکدیگر شبیهاند.
موشکافی یک جرم بدون مدرک
لی دو ماه قبل از مرگش درست در اوج شهرت و محبوبیت در یکچشم بر هم زدن تبدیل به شهروندی منفور و مطرود شد. ازآنپس دیگر نتوانست به زندگی عادی خود بازگردد. همهجا صحبت از جرم سنگین او بود. اتهامات بر سر او باریدن گرفت و حتی شرکتهای تبلیغاتی که با او طرف قرارداد بودند یکبهیک کنار کشیدند و قراردادهایشان را فسخ کردند. او در این تهاجم رسانهای تنهای تنها بود. اخبار لحظهای و منتقدانه دربارهٔ لی در عرض چند دقیقه در شبکههای اجتماعی مانند یوتیوب منتشر میشد.
این اشتهای شدید به اخبار لحظهای نهتنها برای شبکه اجتماعی جذاب بود بلکه حتی تلویزیون ملی کره جنوبی نیز اقدام به انتشار برخی مکالمات خصوصی این بازیگر کرد. در کره جنوبی مصرف مواد مخدر یک ننگ اجتماعی بزرگ است و حتی افراد عادی به دلیل مصرف مواد توسط خانواده و دوستان طرد میشوند و این شرایط برای افراد مشهور تشدید میشود. حتی مطرحشدن چنین ادعاهایی برای تخریب شخصیت یک فرد شناختهشده کافی است. لی طی سه مرحله در این خصوص مورد بازجویی قرار گرفت. یک جلسهٔ آن ۱۹ ساعت به طول انجامید و در این میان برخی گزارشهای رسانهای حاکی از آن بود که تبلیغکنندگان میتوانند از او شکایت میلیونی کنند. رسانههای کرهای این مورد را بهطور گسترده برای مخاطبان پوشش دادند و خود را در صدر جدول اخبار قراردادند. باورش برای من سخت است که چنین خبرگزاریهایی چه آسان برای کسب پول و محبوبیت، زندگی انسانها را دستآویز خود قرار میدهند.
یکی از مخاطبان شبکههای اجتماعی دراینباره گفت: «او به خاطر مواد مخدر نمرد، به دلیل تحقیر دیگران مرد».
کاربر دیگری نیز نوشت: «مجازات افترا در این کشور بهشدت ضعیف است. امیدوارم همهٔ افرادی که مقالاتی را با بیدقتی نوشتند و بدون هیچ مبنای دقیقی آن را منتشر کردند، در مورد رفتار خویش تجدیدنظر کنند.»
در مراسم تشییعجنازه او مردان سرشناس بسیاری حضور پیدا کردند تا به همه ثابت شود او قربانی دیگری از یک حملهٔ رسانهای بودهاست. مجازاتی که در صورت گناهکار بودنش هم سزاوار آن نبود.
و من در پایان این تحقیق، با نهایت تأسف خبرهای گسترده و بیپایان اینترنتی را بستم و به این اندیشیدم که بهراستی سقوط لی بهاندازه ظهورش خیرهکننده بود!
منابع:
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.