VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

Sama_asgari

@Sama_asgari

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

تانگوی شیطان

رقص در باران ناامیدی

عکسی سیاه و سفید از فیلم بلاتار، تانگوی شیطان، که نگاه پرمعنی یک دختر جوان را به تصویر می­کشد و مضمون فیلم را منعکس می­کند.

 

تانگوی شیطان (Sátántangó)، نوشتهٔ لسلو کراسناهورکای (László Krasznahorkai) و منتشر شده در سال ۱۹۸۵، در فضایی پسا آخرالزمانی و گرفتار در ناامیدی، با رئالیسمی تراژیک به تصویر کشیده شده و به دنبال نجات دهندهٔ خود می‌­گردد. کتابی که تصویر آن، مدت­ها پس از برگرداندن آخرین صفحه­‌اش نیز با شما می‌­ماند. 

 

فضای داستان: ویران­شهر

دهکدهٔ­ مجارستانی دور افتاده‌­ای را تصور کنید؛ به قدری فرسوده که گویا پایان دنیاست. جهانی تاریک و غوطه­‌ور در باران­‌های پیاپی، غرق در گِل و تجسم زوالی گریز­ناپذیر. کراسناهورکای، در یک توالی­ تانگو مانند - شش قدم به جلو، شش قدم به عقب - زندگی کاراکترها را ترسیم می­­‌کند؛ پیشرفت­‌های امیدوار کننده و عقب‌­نشینی‌­های اجتناب­‌ناپذیر به سمت ناامیدی.

 

رقص نثر کراسناهورکای

کراسناهورکای برای قلب‌های ضعیف نمی­‌نویسد. جملات او مسیرهای طولانی و پیچیده‌­ای هستند بدون پایانی آشکار. سبک او هرچند که در ابتدا سخت و دلهره‌­آور به نظر می‌­رسد، اما خواننده را به طوری جادویی به دنیایی که آفریده است می­‌کشاند. گویا در بارش کلمات بی­‌امان او گیر افتاده‌اید؛ خیس و گیج شده‌­اید، اما نمی­‌توانید جز مسحور شدن در ریتم باران کاری کنید.

 

کاراکترها: عروسک‌­های محکوم به شکست

ساکنین این روستای متروک به همان اندازه که جذابند، زندگی تراژیکی دارند. افرادی هستند که به حاشیه جامعه رانده شده‌­اند و هر کدام با یأس و توهمات خود دست و پنجه نرم می‌­کنند. ایریمیاش را در داستان داریم؛ شخصیتی کاریزماتیک و در عین حال کنترل­‌گر که روستاییان معتقدند می‌­تواند آنها را از سایه آشفتگی رها ساخته و به زندگی بهتری برساند. اما مانند هر چیز دیگری در تانگوی شیطان، امید چیزی شکننده و زودگذر است.

 

درون مایه: ناامیدی و توهم

تانگوی شیطان در هسته خود ناامیدی را جای داده است؛ نوعی از ناامیدی که در استخوان‌­های شما نفوذ می­‌کند، نوعی که از وعده­‌های شکست‌خورده و رویاهای فرو ریخته زاده می‌­شود. داستان درمورد وابستگی مردم به امیدها و توهمات کاذب برای بقا است. کراسناهورکای ناامیدی را صرفاً به تصویر نمی­‌کشد؛ او با هر جمله طولانی و پر پیچ و خم خود کاری می­‌کند تا آن را با تمام وجود حس کنید.

 

انعکاس جامعه

درحالیکه داستان در فضا و زمانی مشخص جریان دارد، مضامین آن از محیط روستایی مجارستان فراتر می­‌رود و آینه­‌ای می­‌شود که سرخوردگی و رکود جوامع در حال گذار را منعکس می­‌کند. انحطاط دهکده را می­‌توان استعاره­ از جهانی درنظر گرفت که قطب­‌نمای اخلاقی و اجتماعی خود را از دست داده­ است.

 

تصویری سیاه و سفید از فیلم تانگوی شیطان به کارگردانی بلاتار و نمایش سه فرد از زاویه پشت که در مسیری گل­آلود و خالی در حال راه رفتن هستند و فضای سیاه و اتمسفریک فیلم را به تصویر می­ کشند.
شخصیت­‌های فیلم تانگوی شیطان در حال قدم زدن روی جاده‌ای گل آلود و خالی

 

بعد سینماتیک

بلاتار (Béla Tarr) در سال ۱۹۹۴ فیلمی ۴۵۰ دقیقه‌­ای با اقتباس از این رمان می­‌سازد. این فیلم که به برداشت­‌های طولانی و سینماتوگرافی سیاه و سفیدش شهرت دارد، بعد بصری باشکوهی به مضامین رمان می‌­بخشد. فیلم تانگوی شیطان (Sátántangó) بلا تار، نمونه‌­ای نادر است که در آن، فیلم و کتاب به زیبایی تمام یکدیگر را تکمیل کرده و تجربه‌­ای کامل و فراگیر برای مخاطب ایجاد می­‌کنند.

 

نقد: چالش دسترسی

این اثر بدون منتقد نیست. طبق استدلال برخی، نثر متراکم و رویکرد تیره و تارش، آن را برای مخاطب عادی غیرقابل دسترس می‌­کند. در واقع، ورود به دنیای کراسناهورکای می­‌تواند مانند گم شدن در هزارتویی بدون راهنما باشد. اما برای کسانی که دوام می­‌آورند، این رمان بینشی هرچند ناراحت‌کننده، اما عمیق درمورد وضعیت انسان ارائه می­‌دهد.

 

یک رقص ادبی فراموش­ نشدنی

در پایان باید اضافه کرد که تانگوی شیطان یک چالش ادبی است؛ رقصی در میانهٔ باران ناامیدی و امید بشر. این کتاب، به معنای عام خود شما را سرگرم نمی­‌کند، بلکه آرامشتان را بهم می‌زند، خشمگینتان می­‌کند و با شما می­‌ماند. شاید در همین ماندگاری، قدرت واقعی شاهکار کراسناهورکای را پیدا کنیم؛ قدرتی که وادارمان می‌­کند تا به رقص خود با ناامیدی و توهم بیاندیشیم.

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.

SAER1933
سائر

9 ماه پیش

comment more-options

باید کتاب جالبی باشه...

Hera_s_fan
عرفان

9 ماه پیش

comment more-options

متن جامعی بود. برای منی که نسبت به خوندن این اثر دودل بودم؛ دید کامل و همه جانبه‌ای ایجاد کرد و الان مشتاق خوندن این اثر شدم به نظرم برای نگارش این متن باید تسلط خوبی روی کتاب و فیلم داشته باشی و نویسنده این رو نشون داده