ازدواج با محارم در ایران باستان
بررسی تاریخی ازدواج با محارم در ایران باستان
ازدواج در دوران باستان بهعنوان نهادی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از اهمیت زیادی برخوردار بود. در حالی که مفهوم ازدواج در فرهنگهای مختلف متفاوت بوده است، این پیوند تنها به روابط شخصی میان زن و مرد محدود نمیشد و به تقویت ساختار اجتماعی و سیاسی جوامع باستانی کمک میکرد. از مهمترین دلایل اهمیت ازدواج در این دوران، میتوان به تحکیم روابط اجتماعی و تداوم نسل اشاره کرد.در جهان باستان، ازدواج با محارم نیز دیده میشود؛ امری که امروزه به قضاوتهای نادرست دربارهٔ تمدنهای باستانی منجر شده است. این نوع ازدواج در دورههای مختلف تاریخی تحت تأثیر عواملی مانند نوع حکومت و نقش دین قرار داشت و میزان آن در هر دوره متفاوت بود. این نوشته به بررسی تاریخ ایران باستان در سه دوره هخامنشی، اشکانی و ساسانی پرداخته و دورههای پیش از هخامنشی را نادیده گرفته است.
نکته مهم این است که ازدواج با محارم تنها مختص تمدن ایران نبوده و در تمدنهایی مانند مصر نیز رواج داشته است. این موضوع نشان میدهد که چنین ازدواجهایی در جهان باستان رایج بوده و فقط در حکومتهای ایرانی اتفاق نمیافتاده است. این نوع ازدواجها در ایران عمدتاً در میان خاندانهای سلطنتی رایج بود و در بین عموم مردم کمتر دیده میشد، در حالی که در مصر باستان، ازدواج میان افراد عادی نیز به وقوع میپیوست. این شیوه ازدواجها منجر به بروز مشکلات ژنتیکی در جامعه، بهویژه در خاندانهای پادشاهی، میشد. به عنوان مثال، بسیاری از شاهزادگان به دلیل این مشکلات در سنین کودکی جان خود را از دست میدادند.
به عنوان مثال، در دورهٔ ساسانی، اهمیت خون و «فر» پادشاهی باعث ازدواجهای درونخانوادگی شد تا از اختلاط خون سلطنتی با مردم طبقات دیگر جلوگیری شود. این مسئله ریشه در اندیشه «فر کیانی» داشت. طبق این باور، هرکس در دنیا برای هدف خاصی متولد میشد و حامل «فر» مربوط به آن هدف بود؛ به عنوان مثال، کشاورز حامل «فر کشاورزی» بود. پادشاهان برای جلوگیری از تداخل «فر کیانی» با محارم خویش ازدواج میکردند، زیرا معتقد بودند که زنان انتقالدهندهٔ خون و فر هستند.
گاهی این ازدواجها صرفاً بهمنظور حفظ قدرت و باقی ماندن در حلقهٔ قدرت صورت میگرفت. به عنوان مثال، در دوران اشکانیان، ملکه موزا که بهعنوان فرستادهای از روم برای صلح با ایران آمده بود، به همسری فرهاد چهارم درآمد. موزا چنان تسلطی بر پادشاه پیدا کرد که فرهاد چهارم مجبور شد فرزندان خود را به روم بفرستد تا راه برای پادشاهی فرزند موزا، فرهادک، هموار شود. او سپس با پسرش ازدواج کرد تا قدرت خود را حفظ کند. با این حال، این ازدواج مورد حمایت مجلس مهستان (مجلسی متشکل از هفت خاندان بزرگ دوران اشکانیان) قرار نگرفت و در نهایت موزا و فرزندش از قدرت برکنار شدند.
از پرداختن به دورههای پیش از هخامنشیان صرفنظر شده است، زیرا اگرچه احتمالاً چنین ازدواجهایی در دورههای عیلام و ماد نیز وجود داشت، اما بهطور رسمی و قانونی در دوران کمبوجیه، پسر کوروش بزرگ، رواج یافت. به گفته هرودت، کمبوجیه پس از فتح مصر و با الهام از فرهنگ مصری این نوع ازدواج را در قانون هخامنشی وارد کرد. ازدواج وی با خواهرش رکسانا نشانی از این قانون در دوران هخامنشی است. مورخان برای دورههای پیش از آن تنها به حدس و گمان تکیه کردهاند.
خارج از سلسلههای گفتهشده، در شاهنامه نیز به ازدواج با محارم اشاره شده است. در داستان انتخاب همسر برای سیاوش، سودابه، دختران خویش یعنی خواهران ناتنی سیاوش را به او پیشنهاد میدهد؛ این موضوع نشانی از ازدواج با محارم در شاهنامه است که حکیم فردوسی بدون هیچ ارزشگذاری آن را روایت کرده است.
به هر حال، ازدواج با محارم بهعنوان یکی از ارزشهای فرهنگی جهان باستان شناخته میشد و نگاهی از دیدگاه مردمان آن دوران میتواند به درک بهتر این پدیده کمک کند. بنابراین، بهتر است از ارزشگذاریهای امروزی بر این موضوع خودداری کنیم.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.