کِلیدَر و درسهایی برای جامعهی امروز ما
نگاهی جامعه شناختی به رمان کلیدر
رمان دهجلدی کلیدر، طولانیترین و مشهورترین رمان ایرانی مدرن در دوران معاصر است. نویسندهٔ این اثر داستانی که از وقایع تاریخی معاصر برای نگارش آن، الهام گرفته؛ محمود دولتآبادی است که به گفتهٔ خودش حدود ۱۵ سال برای نوشتن آن، زمان گذاشته است. او که با عنوان «شوالیهٔ ادب و هنر ایران» شناخته میشود؛ جلدهای اول تا ششم کلیدر را در دههٔ پنجاه و بحبوحهٔ انقلاب ۱۳۵۷ ایران منتشر کرد. انتشار جلدهای بعدی تا سال ۱۳۶۳ طول کشید. برخی مفسرین و منتقدان، این رمان را نقطهٔ عطفی در تاریخ رماننویسی مدرن ایران میدانند و عدهای دیگر، سبک نگارش و زبان کلیدر را به تاریخنویسیهای قدیمی و داستانهای شفاهی گذشته شبیه میدانند. از تمجیدها و انتقادهای زبانشناختی که بگذریم، واقعیت این است که اکنون در زمانهی «پُر سرعت و پُر تغییر» و «لقمههای آماده و ساندویچی» زندگی میکنیم و مخاطب مدرن، تمایل دارد که آثار کوتاه با زبان روایی ساده و روان را انتخاب کند. از اینرو معمولاً آثار کلاسیک ادبیات جهان هم حتی با کاهش مخاطب مواجه میشوند و افراد بسیار کمی فرصت یا حوصلهٔ لازم برای خواندن رمانهای طولانی با زبان کهن و پیچیدگیهای زبانی را دارند. رمان کلیدر نیز از این قاعده مستثنا نیست و با وجود اینکه در زمان انتشار اولیه (بیش از ۴۰ سال پیش)، بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت؛ اما نسلهای امروز، عموماً آشنایی کمی با این رمان دارند و بهندرت سراغ مطالعهٔ آن میروند. اما درونمایه جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی و اقتصادی این رمان که درد و رنج و مصائب روستائیان و عشایر شرق ایران و آرزوی آنها برای تغییر وضعیت اقتصادی و اجتماعیشان را بازتاب میدهد؛ کلیدر را به نمونهای عالی برای تجزیه و تحلیل و استخراج نکات مهم برای زندگی امروز جامعه ایران تبدیل میکند.
ویژگیهای جامعه امروز ایران
جامعهٔ امروز ایران در فرایند یکصدسالهی تغییرات روزافزون در راستای توسعهٔ مدرن قرار دارد. تغییراتی که گاه رو به جلو بودهاند و گاه به عقبگرد تاریخی تعبیر شدهاند. شیب تند تغییرات نوسازی در دوران پهلویها و شیوههای دیکتاتوری آنها در مدیریت جامعه، موجب واکنشهای تند و رادیکال نیروهای سنتی و چپگرا شد و انقلابی را رقم زد که روند توسعه و نوسازی ایران را با ورود به جنگی خانمانسوز و فرسایشی، متوقف کرد. اگر چه در دوران جنگ با عراق، جامعهٔ ایران به شدت همبستگی خود را به دستآورد و با همهٔ توان خود به دفاع از تمامیت خود پرداخت؛ اما وقایع پس از آن، شرایط دیگری را در جامعه حاکم کرد. در فرایند تلاش برای سازندگی کشور، اغلب مسئولان انقلاب و جنگ، به مرور یا از صحنه کنار رفتند (و گاه کنار گذاشته شدند) یا در پی منافع خود روان شدند. فساد ناشی از این شرایط، اعتماد مردم به مسئولان را به شدت کاهش داد و عملکرد سیاسی و اقتصادی آنها، اثرات زیانبار عمیقی بر ساختارهای اقتصادی جامعه وارد آورد و اقشار مختلفی از مردم با فقر اقتصادی ساختاری درگیر شدند. بخش زیادی از نسلهای جدید به دلیل ارتباط با دنیای آزاد و جوامع دیگر از طریق گسترش شبکههای ارتباطی و پیشرفتهای تکنولوژیکی در این حوزه، به طور کامل با مسئولان سیاسی کشور زاویه پیدا کردند. انباشت نارضایتی مردم از مسئولان به جایی رسید که در سالهای مختلف در دههٔ اخیر، خیزشها و شورشهای اجتماعی علیه سیاستهای حاکم رخ داد و هماکنون نارضایتیها با وجود وعدههای بهبود شرایط توسط مسئولان، ادامه دارد.
تجزیه و تحلیل رمان کلیدر
رمان کلیدر، داستان زندگی گلمحمد، جوان عشایر کُردی را روایت میکند که ریشه بلوچی هم دارد و در بیابانهای اطراف کوه کلیدر، به همراه خانوادهاش زندگی سختی را میگذراند. طبیعت هم با آنها همراهی نمیکند و گندمهای دیمی که کاشتهاند؛ ثمر چندانی نمیدهد. به ناچار، برای گذران زندگی از دکاندار معروف روستای نزدیک به محلهشان، پول نقد و آرد قرض میگیرد یا گوشوارههای همسرش را نزد ارباب، گرو میگذارد تا پول نقدی دریافت کرده و آذوقهای برای زمستان تهیه کند. در ماجرای فراری دادن دختر مورد علاقه داییاش، گلمحمد به اتفاق مردهای محله شرکت میکند و پدر خانواده را با شلیک گلوله میکشد و دایی خودش هم کشته میشود. برای دور ماندن از ردیابی مأموران حکومتی، به زندگی مخفی روی میآورد و در نهایت دو نفر از مأموران را به کمک عموی خود، کشته و سر به نیست میکند. از آن پس، زندگی سخت اما آرام او دستخوش حوادث بسیاری میشود که از او گلمحمد عیّار را میسازد. عیّاری که نه چون راهزنان، مال و دارایی مردم عادی را نشانه رود؛ بلکه رابینهودی میشود که از ثروتمندان میدزدد و به فقرا میبخشد. کار او چنان بالا میگیرد که در راستای اجرای عدالت، برخی اربابان محلی را دستگیر میکند و داراییشان را بین مردم نادار تقسیم میکند. او هنوز با برخی اربابان قدیمی رفاقت دارد. همانها که داراییهای او را به امانت در نزد خود دارند اما در پشت سر، به فکر چوبهی دار و کشتن او هستند. گلمحمد که جوانی عشایر اما زیرک و دارای احساسات پاک انسانی است، بالاخره با کمک اطرافیانش که مهمترین آنها، خانعمو و ستّار (دوست تودهای و انقلابی گلمحمد که در لباس پینهدوز در منطقه حضور دارد) هستند؛ متوجه میشود که در فرایند شورش و خیزشی که انجام داده است، همراهی عمومی مردم را ندارد و از قصد حکومت برای نابودی خودش مطلع میشود و اینک بر سر دو راهی میماند که خود را تسلیم کند یا به مبارزهاش ادامه بدهد.
پیامهای پنهان کلیدر
کلیدر به عنوان یک رمان پیشرو در صحنهٔ ادبیات معاصر ایران، در زمانهای به نگارش درآمده و منتشر میشود که جامعه درگیر التهاب سیاسی و اجتماعی و انقلابی ساختاری است اما دولتآبادی، امیدها و آرزوهای خود در تحقق انقلاب را هدر رفته مییابد و به مخاطب یادآور میشود که دست یافتن به خودآگاهی در مسیر انقلاب و نیز شکلگیری خودآگاهی اجتماعی به نحوی که تبدیل به کنشگری اجتماعی و همراهی عمومی برای دستیابی به آرمان جمعی شود؛ از اهمیت تاریخی و بهسزایی برخوردار است. نکتهٔ مهم در پایانبندی داستان کلیدر این است که دولتآبادی، جلدهای پایانی را در زمانی نوشته و منتشر میکند که انقلاب واقع شده و جنگ با عراق نیز در جریان است. او به عنوان یک متفکر چپگرا، آنچه را که پس از انقلاب ۵۷ واقع شده است؛ نمیپسندد و انتقاداتی به آن دارد. درواقع، او احساس میکند آرمان عمومی عدالتخواهی توسط گروه خاصی مصادره شده و گروههای دیگر حاضر در فرایند انقلاب، به حاشیه رانده شدهاند. از این رو، کلیدر به رمانی تبدیل میشود که راوی حسرتهای مردمانش در رسیدن به آزادی و عدالت است.
در یک پرش تاریخی، اگر بخواهیم عناصر مهم و پیامهای پنهان کلیدر را برای جامعه امروز استخراج کنیم، باید به چند نکتهٔ اساسی اشاره شود:
- فقر اقتصادی در درازمدت، فقر فرهنگی نیز به همراه خواهد آورد. جامعهای که توأمان دچار فقر اقتصادی و فرهنگی شده باشد، تمایل برای تغییر وضعیت ناخوشایند خود را از دست خواهد داد و در ادامه دچار درماندگی آموخته شده، میشود و بیدار کردن و به حرکت درآوردن چنین جامعهای بسیار دشوار است.
- آگاهان جامعه و نخبگان فرهنگی و اجتماعی باید به این نکته واقف شوند که هیچ برنامهای در راستای توسعهٔ یک جامعه، جز با حضور و مشارکت عموم مردم امکان تحقق ندارد و هیچ تغییر بنیادین نیز جز با مشارکت عمومی امکانپذیر نیست. بنابراین، به جای توسل به توهمات ذهنی و برآوردهای تخیلی، باید با مراجعه به میدان زندگی واقعی مردم، شیوههای تعامل و به مشارکت فراخواندن عموم مردم را به کار بست.
- از تاریخ باید درسهای زیادی فرا گرفت. همانطور که مردم کوفه، امام حسین (ع) را در نبرد با یزید تنها گذاشتند و آن تراژدی اسفناک رقم خورد؛ نمونههای دیگری از این ناهمراهیها نیز در مکانها و زمانهای دیگر بروز کرده است. داستان گلمحمد نیز روایتگر چنین حکایت تلخ و سراسر حسرت از نارو زدن و همراهی نکردن مردم با رهبرانی است که زندگی خود و خانوادهشان را در راه اهداف والای انسانی فدا کردند اما جز با بیتفاوتی همان مردم روبرو نشدند.
- و درس آخر؛ میگویند روزگار درسهای خود را با تکرار و تجربه به ما میآموزد و ملّتی که درسها و تجربههای گذشته را فراموش کند و در برهههای تاریخی دیگر، دوباره آنها را تجربه کند؛ محکوم به پرداخت هزینههای گزاف (اعم از جان و مال و عقب ماندن از جوامع دیگر) برای به دست آوردن تجارب کهن از رویدادهای جدید است.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.