شاعرکُشی به سبک اینستاگرام
ماندگاری شعرتان با اینستاگرام ممکن است؟
من از اینستاگرام هیچوقت مثل دیگران خوشم نیامد. چند سالی در آن فعالیت نداشتم؛ چون بسیاری از دوستان اهل هنرهای نمایشیام را لوده و دلقک و بسیاری از دوستان نويسنده و شاعرم را گدای لایک و کامنت کرد. همیشه ترجیحم تلگرام بوده است؛ چون با تمام امکاناتی که اضافه میکند، اساساً متن محور و بالاترین الزام برای نويسنده و شاعر، سروکار داشتن مدام با کلمات و متن است؛ اما در اینستاگرام، این تصویر است که جولان میدهد. چه تعداد مردان شاعری که وقتی به اینستاگرام پیوستند، به جای تقویت نویسندگی به سمت پرورش اندام و عکس انداختن در منظره شتافتند و چه تعداد زنان شاعری که وقتی گذرشان به اینستاگرام افتاد، به سمت مدلینگ و لباس جذب رفتند و به جای به اوج رساندن شعرشان، لایک گرفتن با تکیه بر برجستگی اندامشان را به اوج رساندند.
چشم مخاطبانی که چنین شاعرانی را لایک میکردند، با جاذبههای تصویر پر شده بود، نه جاذبههای شعر و واژه.
تأکید اینستاگرام بر جذابیتهای ظاهری
شاید بگویید همه شاعران و نویسندگان که با بدننمایی مخاطب جذب نکردند. حرف مقبول و معقولیست؛ اما خودتان کلاهتان را قاضی کنید؛ چقدر شاعر و نویسنده میشناسید که در اینستاگرام صرفاً با تکیه بر متنشان لایک گرفتند و چقدرشان با جاذبههای فیزیکی و ژست؟!
به این مسئله، دلبری در لایکها و کامنتها را هم اضافه کنید. چه مردان و زنانی که از لایک و کامنت و تعریف و تمجید از شعر، پلی ساختند برای تصاحب قلب و سپس به آغوش کشیدن جسم شاعر. البته این چیز تازهای نیست، بلکه در انجمنها و کارگاهها هم وجود داشته است؛ ولی حالا با توجه به امکانات اینستاگرام در سطحی وسیعتر انجام میپذیرد و طبعاً بیشتر به چشم میآید.
دنیای قبل از اینستاگرام
یادش بخیر! تا همین اوایل دهه نود شمسی که اینستاگرام چنین فراگیر نبود، هر انجمن ادبی که میرفتی، چند شعر خوب میشنیدی و شاعران در برابر نقدها و نکتهها شنونده و پذیرنده بودند و صادقانه و خالصانه در رقابتی باکیفیت، بهتر شدن را جستجو میکردند؛ چون در انجمنها بیشتر شنوندگان، سخنشناس بودند و قدر و قیمت شعر را میدانستند؛ اما از روزی که اینستاگرام آمد، نیمچه شاعرهای ما با چند لایک و کامنت ارضا شدند و اگر به انجمن میآمدند فقط انتظار تمجید و تشویق داشتند و با کوچکترین نقد برمیافروختند و برای همیشه از انجمن میرفتند. بسیاری از این نیمچه شاعرها واقعا با استعداد بودند و اگر ممارست و نقدپذیری داشتند، حالا قطعاً یک مجموعه شعر ماندگار منتشر کرده بودند. مجموعه شعری که حتی پس از فروکش کردن تب اینستاگرام، نام آنان را در ادبیات بیمه کند؛ اما لایک و کامنت، این شاعران را ارضا و متوقف و حتی در مواردی دچار پسرفت کرد!
یادم است بعضی از این شاعران میگفتند انجمن، تأثیر سازنده و شایستهای روی آنان نداشته است. این حرف هم در مورد بعضی از انجمنها درست است؛ اما ای کاش با همان شهامت که انجمن را رها کردید، اینستاگرام را هم رها میکردید. ای کاش هر دو را رها کرده و به خودآموزی میپرداختید یا دستکم تحت نظارت چند معلم واقعی و خیرخواه و مهربان ادامه میدادید.
ماندگاری شعرتان با اینستاگرام ممکن است؟
گرچه فضای مجازی، پدیده غالب و اجتنابناپذیر عصر ما و ارتباط با مخاطب و بازخورد او لازمه نویسندگی و شاعریست؛ اما کاش یادمان میماند که فقط حضوری معقول و کنترل شده به نفع ماست. ای کاش یادمان میماند در وهله اول، مطالعه و اندیشه و تمرکز در خلوت از ما نويسنده و شاعر میسازد؛ نه غوطهور شدن شبانهروزی در اینستاگرام و سرخوشی با لایک و کامنت!
برای اینکه این موضوع برایتان روشنتر شود، به تاریخ مطبوعات چند دهه اخیر ایران مراجعه کنید تا ببینید چه شاعران و نویسندگانی که کلی طلبه و خاطرخواه داشتند و چه داد و فریادهایی که سر نمیدادند؛ اما بسیاری از آنان در تاریخ مدفون و فراموش شدند و فقط آثاری باقی ماند که عیارشان بالا بود.
اگر میخواهید اثری از شما باقی بماند به اینستاگرام دل خوش نکنید که عصر آن هم به پایان میرسد.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.