VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

ehsan6908

@ehsan6908

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

شیرینی روابط انسانی در روزگار تلخ

نقد و بررسی فیلم بلوط پیر The Old Oak آخرین اثر کن لوچ

نقد و بررسی فیلم بلوط پیر The Old Oak آخرین اثر کن لوچ

فیلم بلوط پیر The Old Oak، آخرین اثر کن لوچ Ken Loach، کارگردان مطرح بریتانیایی است که در سپتامبر ۲۰۲۳ اکران شد. این فیلم در ادامه‌ی دغدغه‌های شخصی فیلمساز، به معضلات مردم فرودست و طبقات پایین جامعه می‌پردازد. 

در تاریخ سینما، فیمسازان یا فیلم‌های نادری هستند که از لحاظ فرم سینمایی از پسِ آنچه می‌خواهند بگویند، برنمی‌آیند؛ یعنی فیلم از لحاظ استانداردهای فرمی سینما، ایراداتی دارد، اما با این حال مورد توجه مخاطبان و منتقدان بسیاری قرار می‌گیرد و در کنار بهترین‌های سینما جای می‌گیرد. شاید بهترین نمونه برای این نوع سینما، فیلم‌های آندری تارکوفسکی فیلمساز سرشناس روسی است، که تکنیک را به نفع آنچه می‌خواهد بگوید وتو می‌کند.

بی‌شک کن لوچ، فیلمسازی در حد و اندازه تارکوفسکی نیست و اساساً جهان او هم هیچ شباهتی به جهانِ آثار تارکوفسکی ندارد. از این گذشته چنین قضاوتی را باید به آینده سپرد، چرا که آخرین فیلم کن لوچ، به تازگی اکران شده است. غرضم از طرح این مثال این بود که گاهی برخی فیلم‌ها را باید استثناء دانست، دلیلش را خواهم گفت.

بلوط پیر، مانند آثار اخیر کن لوچ، در اولین ثانیه تیتراژ شروع می‌شود، یعنی قبل از کنار رفتن صفحه‌ی سیاهی که عوامل فیلم را معرفی می‌کند، صدای بازیگران شنیده می‌شود، و پس از چند ثانیه، ما اتوبوسی را می‌بینیم که عده‌ای مهاجر سوری در میان هو کردن انگلیسی‌ها، از آن پیاده می‌شوند. فیلم در کمتر از دو دقیقه مسئله‌ی اصلی‌اش را طرح می‌کند. «یارا»، که یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم است، در میان مهاجران سوری است و با دوربینش عکاسی می‌کند. او از یکی از انگلیسی‌هایی که به شدت در حال توهین کردن به سوری‌هاست، عکس می‌گیرد و این موضوع آن شخص را عصبانی می‌کند. مرد انگلیسی برای پاک کردن عکس‌ها به یارا فشار می‌آورد و در یک لحظه که او از کیفش غافل می‌شود دوربین را برمی‌دارد. یارا تلاش می‌کند دوربین را پس بگیرد اما در این کشمکش دوربین به روی زمین می‌افتد و آسیب می‌بیند. همین چند دقیقه ابتدایی فیلم گره اصلی داستان را نشان می‌دهد. یارا، که تنها دلخوشی‌اش برای التیام آوارگی و مهاجرت، پناه بردن به عکاسی است، دوربینش را از دست می‌دهد، و دستش هم به جایی بند نیست تا بتواند خسارت دوربینش را بگیرد.

در طرف دیگر، یعنی بین انگلیسی‌ها، مردی هست به نام «بالنتین» که دوستانش او را «تی‌جی» هم صدا می‌زنند. بالنتین که از شخصیت‌های اصلی فیلم است، از آزار مهاجران بیزار است و در همان سکانس اول سعی می‌کند با آرام کردن یارا قائله را ختم کند.

پس از طرح مسئله‌ی اصلی در سکانس اول، جزئیات اضافه می‌شوند. کن لوچ برای اولین بار است که فیلمی درباره‌ی مهاجران ساخته، اما به مرور مشخص می‌شود موضع فیلمساز نه محکوم کردن تمام و کمال انگلیسی‌ها به نژادپرستی، بلکه اساساً محکوم کردن عاملین اصلی به وجود آمدن این وضعیت است ـ یعنی سرمایه‌داری. با قرار گرفتن دو شخصیت اصلی، یعنی یارا به عنوان یک مهاجر که از لحظه ورود مورد توهین قرار گرفته و ارزشمندترین دارایی‌اش ـ دوربینش ـ را از دست داده، در یک طرف، و بالنتین که صاحب یک کافه قدیمی است و در زندگی شخصی‌اش مشکلات بسیاری دارد، در طرف دیگر؛ و شکل دادن یک دوستی درست و انسانی بین این دو شخصیت، فیلمساز موضعش را به روشنی بیان می‌کند.

شیرینی روابط انسانی در روزگار تلخ فراموشی روابط انسانی

بلوط پیر، یک کافه قدیمی است و در شهری بسیار کوچک قرار دارد. شهری که وضعیت اقتصادی مردمش بسیار اسفناک است. بالنتین، که پدرش کارگر معدن بوده و در اعتصابات کارگری شرکت کرده، مردی است که اساساً در وضعیت بغرنجی قرار دارد. یک کافه‌ی قدیمی دارد با درآمدی اندک؛ و مشتریانش ـ که زیاد هم نیستند، اغلب از افراد بومی و ساکنان قدیمی شهرند. بلوط پیر، نیاز به تعمیرات اساسی دارد، اما بالنتین از عهده‌ی تعمیر آن برنمی‌آید. از طرفی بالنتین همسر و پسرش را از دست داده و در مورد این موضوع خود را مقصر می‌داند. بالنتین می‌داند به خاطر کم‌توجهی او بوده که همسر و فرزندش از او جدا شده‌اند. بالنتین سگ کوچکی هم دارد به نام «روکو». سگی که درست در حساس‌ترین برههٔ زندگی‌اش به او پناه آورده. کن لوچ اساساً در ساخت روابط فیلم چنان ظرافت انسانی‌ای دارد که تمام آن‌ها را به روابطی باورپذیر و دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند. روکو، سگی نیست که بازیچهٔ دست بالنتین باشد یا تبدیل به حیوان خانگی تزئینی شود. اساساً شخصیت بالنتین به گونه‌ای نیست که وقتی برای حیوان خانگی داشته باشد. رابطهٔ بین بالنتین و روکو در فیلم ساخته می‌شود و این رابطه روی هیچ‌یک از روابط دیگر بالنتین سایه نمی‌اندازد. معضلی که برای بسیاری از کسانی که حیوان خانگی دارند پیش می‌آید و حتی گاهی شخص هویتش را از حیوان خانگی‌اش می‌گیرد! رابطهٔ بالنیتن و روکو این‌گونه نیست.

همه با هم علیه مقصر اصلی: سرمایه‌داری

با شکل گرفتن شخصیت بالنتین، ما درمی‌یابیم که مشکلات بسیاری دارد، اما آنچه شخصیت بالنتین را با داشتن تمامی این مشکلات شخصی متمایز می‌کند همدردی ـ و نه ترحم ـ با دیگران است. در واقع در رابطهٔ بالنتین و یارا، آنچه خودنمایی می‌کند همدردی است. بالنتین در بدو ورود یارا به شهر، برای تعمیر دوربینش به او کمک می‌کند و جایی که بالنتین سوگوار است یارا و خانواده‌اش برای همدردی نزد او می‌روند. نمایش چنین صحنه‌های کوچک ـ اما بسیار مهم ـ از همدردی و همراهی شخصیت‌ها با یکدیگر به درستی اهمیت روابط سالم انسانی را نشان می‌دهد. یعنی هم نفس روابط انسانی در زندگی آدمی مهم و راهگشاست هم چگونگی روابط. در واقع فیلمساز با نمایش و پیشنهاد چنین روابطی که هم دوستی می‌سازند و هم تجمعات انسانی، علیه سرمایه‌داری که ضد روابط انسانی است و اساساً هدفش ساختن ابژه‌ای است که دستور بگیرد و مصرف کند، می‌شورد.

فیلم سرشار از چنین روابطی است که به چند مورد آن اشاره می‌کنم. گفتیم که بلوط پیر در شهر کوچک و فقیری است ـ صحنه‌ای هست که به یک سوری دوچرخه‌ای هدیه می‌دهند و یک کودک انگلیسی می‌گوید آرزوی چنین دوچرخه‌ای را داشته یا در صحنه‌ای دیگر می‌بینیم در خانهٔ یک انگلیسی بومی هیچ چیز برای خوردن نیست و یخچال کاملاً خالی است. یارا، بالنتین و چند بومی دیگر تلاش می‌کنند یک روز در هفته مردم شهر را برای صرف غذا دور هم جمع کنند. هدف این تجمع نه دادن غذای رایگان و این قبیل امور خیریه، بلکه نفس با هم غذا خوردن است. در جایی از فیلم به این نکته هم اشاره می‌شود که با هم غذا خوردن دوستی و صمیمیت می‌سازد. در یکی از این تجمعات یک نوجوان انگلیسی خجالت می‌کشد برای خوردن غذا وارد سالن شود. یکی از بچه‌ها او را می‌بیند و به یارا خبر می‌دهد، یارا به او می‌گوید در آشپزخانه غذا بخورد چرا که کسی در آنجا او را نمی‌بیند و این موضوع هم بین خودشان خواهد ماند.

مجموع این روابط و نگاه درست و انسانی کن لوچ، از روایتی چنین تلخ، یک درام تماشایی و دوست داشتنی می‌سازد. فیلمی که در فیلمبرداری، تدوین و فیلمنامه کم ایراد ندارد. کن لوچ اساساً در شکل‌گیری تجمعات انسانی برخوردی عجول و آرمانی دارد. شکل گرفتن یک جمع انسانی چالش‌های بسیاری دارد که کن لوچ از پس ساختنشان به خوبی برنیامده. از طرفی هر جا که به مسئلهٔ سوری‌ها می‌پردازد کاملاً مشخص می‌شود که روحیات شرقی‌ها را نمی‌شناسد. فیلم هیچ پرداختی روی برخورد و تعامل سوری‌ها با مردم شهر و اساساً مشکلاتی که آن‌ها بعضاً برای مردم شهر به وجود می‌آورند، ندارد. مسائلی در فیلم وجود دارد که طرح می‌شوند اما رها می‌شوند. تسلیت جمعی مردم به یارا به شدت اغراق‌آمیز و غیرقابل‌باور است، حتی شروع رابطه بالنتین و روکو نیز این‌گونه است؛ و راهپیمایی انتهای فیلم هم کاملاً عجیب و دور از انتظار است. در مجموع این‌جا با فیلم شریفی طرفیم که ایرادها دارد اما، احتمالاً نگاه انسانی و شریف سازنده‌اش و روابط درستی که در فیلم ساخته، دلمان را به دست می‌آورد.

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.

SOMAYEHMOTAEI
somayeh

12 ماه پیش

comment more-options

با سلام. ممنون از نوشته مفید و خوبتون. لطفا این جمله اشتباه رو اصلاح بفرمایید. در تاریخ سینما، فیمسازان یا فیلم‌های نادری هستند که از لحاظ فرم سینمایی از پسِ آنچه می‌خواهند بگویند، برنمی‌آیند؛ (درستش میشه: در تاریخ سینما، فیمسازان یا فیلم‌های نادری هستند که از لحاظ فرم سینمایی از پسِ آنچه می‌خواهند بگویند، برآیند.)

ehsan6908
احسان طالبی

12 ماه پیش

more-options

سلام، ممنون از توجهتون

HamidMoradi
حمید مرادی

12 ماه پیش

comment more-options

سپاس از توضیحات جامع و کاملتان.

ehsan6908
احسان طالبی

12 ماه پیش

more-options

ممنون از شما دوست عزیز