کمی رولان بارت به بهانهٔ ترور نافرجام ترامپ
بررسی عکس ترور ناموفق ترامپ و ناگفتههای آن
رفتهایم خانهٔ نازنین، برای ظهر یک غذای جدید هندی پخته است. یکی از دوستان از ذوق آشپزی او به وجد آمده و میگوید کلام کافی نیست برای تشکر از چیزی که پختهای، آغوش لازم است.
من آن صحنه را که از سر میز اپن بلند شد و من اینطرف میز از توی قاب اپن، آنطرف آشپزخانه را میدیدم با جزئیات به خاطر سپردم بعد اما دیدم دلم میخواست عکسی از آن صحنه داشتم. عکسی وجود نداشت و من در کف آن لحظهٔ کوتاه قشنگ مانده بودم. این اتفاق ذهنم را درگیر اهمیت عکس کرد. در این باره بسیار میتوان فکر کرد و خواند. بعد چند روز پیش ترامپ در یک سخنرانی انتخاباتی مورد سو قصد واقع شد. از آن حادثه فیلمهایی بیرون آمد که آن لحظه را به درستی به چشم جهان برساند اما چند عکس قدرتمندتر از تمام تعریفها و روایتها، کاری کرد که حتی تئوریسینهای توطئه را به این گمان انداخت که ترامپ برای این که چنین عکسی داشته باشد یک تیرانداز اجیر کرده و تمامی حادثه یک صحنه پردازی عمیق است. تا یک لحظه را برای زمانی نامحدود جاودانه کند. دوربین، تکان دهنده است، زیرا پس از نابودی یک چیز آن را به ما میدهد.
عکسی که در زیر میبینید بر چند موضوع مهم دست گذاشته بود:
- سرخی پرچم آمریکا در پس زمینهٔ آبی آسمان و سرخی خونی که از گوش پاشیده بود روی صورت سفید ترامپ.
- استایل مثلثی عوامل عکس که قدرت و پیروزی و مقاومت را تداعی میکرد.
- ترامپ که بالاتر از همه عوامل انسانی در عکس ظاهر شده خشمگین است و قوی و خونین. خون بر چهرهاش نشسته اما هنوز قوی است و توانا.
به درستی که اگر ترامپ پیروز انتخابات شود بخشی از این برد را به گلولهای که شلیک شد و بخشی را به عکاسی که چنین عکسی را ثبت کرده مدیون است.
مخاطب عکس با توجه به ذهنیات خود، عکس را میفهمد. به همین دلیل گاهی انتخاب تیترهای خاص برای همراهی عکس مضمون خاصی را از عکس قوت میبخشد که بدون آن کلمات ممکن نبود. روزنامهای آن را با تیتر تولد یک گوزن نر نامگذاری کرد که اشارهای است به روزولت و ترور او و سخنی که در تشبیه خودش به گوزن نر گفته بود: «برای کشتن یک گوزن نر به بیشتر از یک تیر نیاز است.»
عکس ترامپ در رسانهها
نیویورک پست روز یکشنبه این عکس را در صفحهٔ اول خود با تیتری منتشر کرد که در آن رئیس جمهور سابق را «خون آلود اما از پا در نیامده» توصیف کرد. تایم آن را روی جلدش گذاشت. آتلانتیک در عنوانی دربارهٔ داستانی درباره این تصویر نوشت: «یک عکس افسانهای آمریکایی»
ووچی عکاس این عکس که از زمان کاندیداتوری ترامپ خبرهای مربوط به او را پوشش میدهد و در سال ۲۰۲۰ برای عکسی از اعتراضات پس از مرگ جورج فلوید برندهٔ جایزه پولیتزر شد، دربارهٔ این لحظه میگوید: «صدای شلیکها را شنیدم و به سمت صحنهٔ سخنرانی دویدم. من به سمت جلوی صحنهٔ سخنرانی رفتم و شروع کردم به عکاسی از هر چیزی که میتوانستم.» او توضیح میدهد «پیشبینی، کلید این شغل است. باید بدانید که بعد چه اتفاقی میافتد و کجا باید باشید.»
بهطورکلی ترکیببندی یک عکس به معنای محل قرارگیری عناصر تصویر درعکس است. وقتی چشم در سراسر عکس میگردد، مکان قرار گرفتن عناصر، موجب میشود که چشم یا بیدرنگ به حرکت ادامه دهد یا برای بررسی مکث کند. اگر عکس جذاب باشد، موجب خواهد شد که بیننده درنگ کند و آن را ببیند. اما عکس فقط نباید جذاب باشد. باید آگاهی نیز بدهد.
عکس ترور ناموفق ترامپ از نظر ترکیببندی شباهتی زیبا با عکس سربازن آمریکایی دارد که برای نگهداشتن پرچم آمریکا تلاش کردهاند. و از این ارجاع تاریخی نیز سود میبرد.
همیشه از عکس خوشم میآمد اما این عکس نیروی تازهای بود برای رجوع به رولان بارت که از عکاسی و عکس به مثابه مکان اندیشهورزی یاد میکند.
در کلاس رولان بارت
بارت مینویسد عکس از این اقبال برخوردار است که یکی از ابزارهای مهم ثبت تاریخ باشد: یک شاهد. شاهدی برای قطعی و واقعی بودنِ وجود داشتنِ چیزی. عكس، يادگار گذشته است. بازماندهای است از زمانِ از دسترفتهٔ انسانها. عکس آدم را دچار لذت میکند چون اثری هنری است. از طرف دیگر عکس به دلیل دیگری به مخاطب خود لذت میبخشد. لذتی که مخصوص عکس است. از آن خود عکس. عکس یک لحظه از واقعیت را در خود ثبت کرده و پس از آن کاری شگفت با آن میکند. اتفاقی که یک لحظه گذرا بود را از رودخانه زمان میگیرد و در یک وضعیت جادویی به آن بیزمانی میبخشد. میگذارد تا هر وقت خواستیم تماشا کنیم. کار دوربین چیزی است که چشم به تنهایی از پس آن بر نمیآید. دوربين، آن صحنه را از جريانِ سایر امور جدا و حفظ میكند و آن را مستحکم و ثابت نگاه میدارد. از منظر بارت، موضوع اصلی این است که عکس آنچه را که تنها یک بار به وقوع پیوسته تا بی نهایت تکرار میکند و با این کار بیننده را قادر میسازد تا به دفعات لحظهای واقعی را بنگرد که به لحاظ وجودی هرگز نمیتواند تکرار شود.
پونکتوم و استودیوم ، چرا از عکس لذت می بریم؟
چگونه است که از بعضی از عکسها لذتی عمیق میبریم؟ رولان بارت از دو دریچهٔ لذتآفرین در عکس صحبت میکند که هر یک در سطحی لذت میبخشند «استودیوم» و «پونکتوم» مفاهیمی که شاید نتوان آنها را به اختصار شرح داد اما میشود گفت استودیوم جذابیت کلی و ظاهری عکس است اما پونکتوم، عنصری در عکس است که عکس را خاص میکند، در ذهن مخاطب نفوذ میکند و او را نسبت به عکس، با علاقهٔ شدیدتری تحریک میکند. استودیوم عکس، جایگاهی برای کشف لذتهایی سطحی و پونکتوم برای لذت عمیق است.
استودیوم، احساسی کلی و لذّتی زودگذر را باعث میشود؛ مانند لذتی که عوام از فیلمهای کلیشهای سینما میبرند. اما پونکتوم، تیری است که از عکس، به سوی ذهن مخاطب پرتاب میشود و ذهن او را درگیر میکند. به عبارت دیگر، استودیوم، آن چیزی است که همگان آن را میبینند؛ سطح نمایشیِ عکس است و راهی برای نشان دادن اشیا، آدمها و مکانها و نحوهٔ قرارگیری این عناصر. پونکتوم، آن بخش از عکس است که باعث میشود بیآنکه تماشای عکس، مخاطبان را به یک مفهوم دقیق یا یک جمله مشخص سوق دهد، ذهن ایشان را درگیرِ معنای عکس بسازد. بارت میگوید اگر عکس به شکل خاصی شما را به خودش متوجه میکند پونکتوم دارد.
پونکتوم عکس ترور ترامپ
به نظر شما عکس ترور ترامپ دارای پونکتوم است؟ آیا چیزی از عکس هست که ذهن شما را مرتب به خودش بخواند؟ به نظر من مشت گره کرده، چهرهٔ خشمگین و پرچم برافراشته مهمترین ارکان عکس هستند، اما عکس انگار دارد حرفهای دیگری هم میزند. دموکراسی به عنوان موضوعی که آمریکا بدان میبالد با گفت و شنود معنا مییابد در حالیکه در این عکس، گوشی که زخمی است و رد خون از گوش به دهان کشیده شده، خشونتی که در کنار دموکراسی میتواند وجود داشته باشد را عیان میکند. ابزارهای گفت و شنود خونی شدهاند. پونکتوم دیگر برای من محافظانی است که انگار دارند ترامپ را بر دوش خودشان حمل میکنند. سر و نگاه ترامپ رو به بالاست اما محافظان سر به پایین دارند و عینک دودی نمیگذارد احوال چشمهایشان را متوجه شویم بر عکس چشم های ترامپ که به آسمان دوخته شده است.
منابع؛
اتاق روشن (تأملاتی در باب عکاسی)؛ ترجمه فرشید آذرنگ، ماهریز، ۱۳۸۰
« شورمندیِ عکس»: رولان بارت، زهره روحی
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.