چیستی روانشناسی زرد و آسیبهایش
روانشناسی زرد چه تفاوتهایی با روانشناسی علمی دارد و مضرات آن چیست؟
روانشناسی زرد مجموعهای از مفاهیم غیرعلمی، غیرمستند، بدون منبع، غیرمنطقی، غیرعقلانی اما فریبنده است که با فنون سخنوری و یا نویسندگی تلفیق شده و با هدف کسب سود و فروش محتوای آن تهیه میشود.
احتمالاً شما هم مانند میلیونها نفر دیگر، کتابهای پرفروش با عناوین فریبنده را خوانداید؛ کتابهایی که وعدههای جذاب و آسان میدهند و خواننده را به این باور میرسانند که کاخ آرزوهایش به سادهترین شکل ممکن و در کوتاهترین زمان، برافراشته خواهد شد، حتی با نشستن و اندیشیدن!
یا ممکن است برخی سخنوران را در فضای مجازی یا در همایشها دنبال کرده باشید که با شور و هیجان حرف میزنند، مثالهای عجیب و افسانهای میآورند، به منابع موهوم استناد میکنند، مدام از موفقیت و پیشرفت و عشق و کامیابی میگویند، «همه چیز» را ممکن میپندارند، از عبارات و اصطلاحات خاص بهطور مدام و با لحن خاصی استفاده میکنند، از تحقق قطعی هرمقدار ثروت و عشق با روشهای حیرتانگیز سخنها میسرایند و برای اثبات ادعاهای خود، داستانهایی میگویند که هرگز قابل راستیآزمایی نیستند.
راز، جذب، قانون جذب، قانون توانگری، بیندیشید و ثروتمند شوید، از دولت عشق، تجسم خلاق، ۳ اثر از فلورانس اسکاول شین، غیرممکن ممکن است، موفقیت در ۳۰ روز و دهها عنوان مشابه دیگر، از جمله همین کتابها هستند که در شمار کتابهای روانشناسی زرد طبقهبندی میشوند. روانشناسی زرد یا شبهروانشناسی یا روانشناسی قلابی یا روانشناسی کممایه، عمدتاً در مقابل روانشناسی علمی قرار میگیرد و به دلیل حجم بالای آسیبهایش مورد توجه روانشناسان اصیل و آسیبشناسان اجتماعی است.
روانشناسی زرد یا روان«نشناسی» چیست؟
روانشناسی زرد مجموعهای از مفاهیم غیرعلمی، غیرمستند، بدون منبع، غیرمنطقی، غیرعقلانی اما فریبنده است که با فنون سخنوری و یا نویسندگی تلفیق شده و با هدف کسب سود و فروش محتوای آن تهیه میشود. این نوع محتوا هیچ نسبتی با مفاهیم اساسی روانشناسی علمی ندارد و از مفاهیمی مانند ذهن، ضمیر ناخودآگاه، اضطراب، استرس، هیجان و خود کلمه روانشناسی عمدتاً به شکل غیرعلمی و عامیانه به کرات استفاده میکند.
در روانشناسی زرد بارها و بارها از عبارات دوپهلو استفاده میشود تا خواننده را به شدت تحت تأثیر قرار دهد؛ مانند شهود، نور، من درون، نیروی برتر، نیروی کیهانی، انرژی کیهانی، عشق جهانی، خدای درون، تجسم، تصویرسازی، قدرت عشق، قدرت جذب، مغناطیس و...
در روان«نشناسی» اغلب پیشنهاد راهحلهای سریع برای مشکلات مهم و دشوار ارائه میشود. این روشها بهطور معمول از سوی پژوهشها و جامعه علمی تأیید نمیشوند، اما افراد عادی را به سرعت به سمت خود جلب میکنند و کسانی که به دنبال حال خوب فوری هستند، برای رسیدن به این هدف، از آن استقبال میکنند. بیهوده نیست که هدفگذاری روانشناسی زرد بر دو محور کلی پول و روابط قرار دارد؛ چرا که در بیشتر جوامع، این دو حوزه بیشترین طرفدار را دارد و افراد بسیاری از فقدان آن رنج میبرند. خیل عظیم کسانی که رویای کسب ثروت هنگفت یا روابط عاطفی را دارند، از مهمترین مشتریان روانشناسی زرد هستند.
در مقابل، علم روانشناسی تلاش میکند از طریق روشهای علمی، رفتار و فرایندهای ذهنی انسان را مطالعه کند و این دانش معتبر، برای مردم جذاب است چون کمک میکند آنها جواب پرسشهای ذهنیشان را پیدا کنند، اما روانشناسی زرد نسخهٔ کپی و غیراصیل آن است. نویسندههای کتابهای زرد روانشناسی، برخلاف نویسندگان کتابهای علمی، به طور معمول روانشناس نیستند، و شواهد تجربی از ادعاهای آنها حمایت نمیکند.
شبهروانشناسی عموماً آمیخته با دروغ، فریب و حتی آسیبرسان است و ارائهدهندگانش بیشتر از آنکه دانشور باشند، سخنور یا مؤلف هستند. این کتابها با اینکه مروج تفکرات اشتباه و خطرناکی هستند، متأسفانه به فروشهای بالا نیز میرسند.
اگر برخی فقط ادعای کسب موفقیت در کوتاهترین زمان را مطرح میکنند، برخی دیگر مدعی کسب همه چیز باهم، به یکباره و به شکلی معجزهآسا هستند؛ پول، شغل، شهرت، رابطه، نویسندگی، هنر و...!
اما این نوع محتواها، علاوه بر همایشهای حضوری یا پادکستها، در فضای مجازی نیز به شدت رواج دارد و چه بسا افراد بیشتری را درگیر مضراتش میکند.
در این فضا روانشناسنماهای بسیاری حضور دارند که با اخذ مبالغ گزاف به ارائهٔ راهکارهایی میپردازند که نه تنها مفید نیست بلکه ممکن است فرد را تا پایان عمر از هرچه روانشناسی، مشاوره و روانپزشکی بیزار کند.
فضای مجازی به دلیل اینکه قابلیت انتشار فوری و بیضابطهای دارد، بهسرعت محتوای غیرعلمی را بازنشر و مخاطبان بسیاری را درگیر میکند. از طرفی تأثیرگذاری صوت و تصویر بسیار فراتر از متن و نوشتار است و مخاطبان بدون اطلاع از سوابق و زمینهٔ علمی گوینده، درگیر جذابیت صوتی-بصری آن میشوند.
تقریباً تمام کسانی که مباحث روان نشناسی را ترویج میکنند، برای جبران فقر علمی خود، از القابی چون مربی رشد فردی، سخنران انگیزشی، راهبر، منتور، مربی متافیزیک، مدیر موفقیت، راهنمای خودیابی و از اینگونه جعلها استفاده میکنند.
برخی اما زبلتر اند و دو خط جامعهشناسی، تاریخ و اندکی اقتصاد و مذهب را با هم در میآمیزند و شنونده را مسحور «عمق» دانش خود میکنند! پدیده جدیدی هم در سالهای اخیر باب شده است که سخنرانان، به فریب بومیسازی این مباحث، چندی از مطالب عرفانی، مذهبی و اشعار مولانا و حافظ را از حفظ میکنند و با ارائهٔ آنها، سعی در القای این موضوع دارند که ما در فرهنگ خودمان «علم موفقیت» داریم و با استناد به مطالب بومی، میتوان یک شبه ره صد ساله را پیمود.
آسیبهای روانشناسی زرد
بخش مهمی از کتابهای روان«نشناسی» در حوزهٔ موفقیت و انگیزشی منتشر میشوند؛ در سخنرانیها یا محتواهای فضای مجازی نیز، بیشترین مطالب دربارهٔ ثروت، جذب همسر و حتی درمان بیماریهای صعبالعلاج هستند. اگر فقط یکبار پای صحبت این سخنرانان بنشینید، به شرطی که مسحور لحن و کلام و اداهای گوینده نشوید، حجم انبوهی از ادعاهای بیاساس و استنادات غیرعلمی را تشخیص خواهید داد. از آنجا که این ادعاها در کتاب یا نوشتاری ثبت نمیشود، نه قابلیت پیگیری دارد و نه میتوان به طرزی روشمند، پوچی آنها را مستند کرد.
بنابراین بیدلیل نیست که بیشترین آسیب را کسانی متحمل میشوند که درمان بیماریهای لاعلاج یا سختعلاج خود را از این نوع محتواها انتظار دارند و پس از آشکار شدن پوچی آن ادعاها، به شدت دچار خسران میشوند. در این حالت حتی ممکن است بیماری پیشرفت کرده و «زمان طلایی» اقدام پزشکی از دست رفته باشد. روشن است که بیمار علاوه بر رنج روانی، باید بار مالی مضاعفی را بردوش بکشد که «شاید» سطح بیماری را به اندازهٔ قبل بازگرداند و از نو روند درمان را آغاز کند.
در حوزه بیماریهای اعصاب و روان اما، ماجرا خطرناکتر است؛ افرادی که به امید شفای زودهنگام از طریق روانشناسی زرد هستند، بعد از مدتی چنان سرخورده میشوند که حتی ممکن است بیماریشان وخیمتر شود؛ بخصوص که اکثر این روشها توصیه به قطع مصرف دارو میکنند؛ چراکه در بیشتر بیماریهای روان، تأخیر در درمان، باعث ریشهدارتر شدن و طبیعتاً زمانبر شدن درمان میشوند. علاوه بر این، بسیاری از اختلالات روانشناختی در صورت عدم درمان، آسیبهای فردی، رابطهای، خانوادگی و شغلی به همراه دارند.
آسیب دیگر روان«نشناسی»، ایجاد بدبینی طولانیمدت نسبت به روانشناسی علمی و روانپزشکی است؛ به گونهای که افراد آسیبدیده تا مدتها تصور میکنند آنچه خوانده یا شنیده بودند، روانشناسی اصیل است و لابد همهی این دانش، آسیبزا یا دروغ است. در موارد بسیاری مشاهده شده است که فرد بعد از ناامیدی و ویرانی سازههای انگیزشی، در عمق افسردگی فرو میرود و چنان خود را تنها حس میکند که گویی هرگز راه منطقی دیگری برای حل مشکلات وجود ندارد. در مواردی نیز مشاهده شده است که فرد به رفتارهای آسیبزنندهای روی میآورد؛ چرا که تمام سرمایه مادی و معنوی خود را صرف روانشناسی زرد کرده بودند و شوک حاصل از بیحاصلی آن را نمیتوانستند تحمل کنند.
روانشناسی زرد همچنین مضرات مالی زیادی دارد. همایشها و پادکستهای این حوزه، عمدتاً گران بوده و صاحبان آنها مبالغ گزافی را از افراد طلب میکنند.
اما از این مهمتر، اتلاف وقت و انرژی افرادی است که به سودای موفقیت و شهرت فوری هستند.
در مجموع شاید بیشترین وجه اشتراک روانشناسی زرد، قول برآوردن سریع همه خواستهها و حتی غیرممکنهاست که در زرورقی از عبارات هیجانی و مثالهای تخیلی ارائه میشوند و مخاطبی که به گوینده اعتماد کرده، تا مدتها وقت خود را صرف این وعدهها میکند و زمانی به خود می آید که میبیند مهمترین سالهای عمر خود را تلف کرده است و بسیاری از فرصتهای رشد را از دست داده است.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.