VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

omid

@omid

دانشجوی جامعه‌شناسی می‌نویسم تا بماند.

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

خودکشی از دیدگاه «امیل دورکیم»

بررسی پدیده خودکشی از دیدگاه «امیل دورکیم» جامعه شناس فرانسوی

زندگی اجتماعی ما انسان‌ها، همواره مملو از وقایع و پدیده‌های متنوع است که گاه دلنواز و گاهی دلخراش هستند. یکی از این پدیده‌های تلخ همیشگی جوامع انسانی، «خودکشی» بوده و هست. پدیده خودکشی اکثرا از جنبه روانشناختی و فردی مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما برخی هم مانند جامعه‌شناس بزرگ فرانسوی، «امیل دورکیم» خودکشی را از جنبه‌ی اجتماعی آن مورد بررسی قرار داده‌اند. در این نوشتار پدیده خودکشی را از منظر امیل دورکیم شرح خواهیم داد. ابتدا بیوگرافی مختصری از امیل دورکیم ارائه می‌دهیم.

 

امیل دورکیم

تصویر امیل دورکیم
امیل دورکیم

دیوید امیل دورکیم (۱۵ آوریل ۱۸۵۸ – ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷)، جامعه شناس بزرگ سده نوزدهم و اوایل سده بیستم بود. به عقیده بسیاری، دورکیم بنیان‌گذار جامعه‌شناسی به‌شمار می‌رود. هر چند «آگوست کنت» به عنوان واضع واژه جامعه‌ شناسی شناخته می‌شود ولی اولین کسی که توانست کرسی استادی جامعه‌شناسی را تأسیس کند، دورکیم بود. دورکیم به قدری برای رشته جامعه‌شناسی مهم است که از او به عنوان یکی از پدران رشته جامعه‌شناسی یاد می‌شود. نوشته‌های دورکیم طیف وسیعی از عناوین و موضوعات گوناگون را شامل می‌شود. عمده کارهای دورکیم به مکتب اثبات‌گرایی گرایش دارد. او معتقد بود رخدادهای اجتماعی دارای واقعیت خاص خود هستند و از نظر او می‌توان واقعیت‌های اجتماعی را همچون شیء مورد بررسی قرار داد. نخستین اصل مشهور جامعه‌شناسی او این بود که «وقایع اجتماعی را باید همچون اشیا مطالعه کرد». وی همچنین مؤسس سالنامه جامعه‌شناسی در فرانسه است. از آثار به فارسی ترجمه شده او می‌توان به  تربیت و جامعه‌ شناسی، خودکشی، درباره تقسیم کار اجتماعی، صور بنیانی حیات دینی، قواعد روش جامعه‌شناسی و مونتسکیو و روسو (پیشگامان جامعه‌شناسی) اشاره کرد. وی درنهایت پس از عمری تلاش علمی، در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷ بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مزار او در گورستان مون‌پارناس در پاریس قرار دارد.

 

خودکشی از دیدگاه امیل دورکیم

دورکیم معتقد بود که در دنیای ما جامعه‌ای وجود ندارد که بتوان گفت، هیچ خودکشی‌ای در آن صورت نمی‌گیرد. این واقعیت نشان‌دهنده آن است که خودکشی یک پدیده بهنجار (متضاد ناهنجاری یا همان آنومی) و عادی است. خودکشی زمانی به یک آسیب اجتماعی و پدیده‌ی نابهنجار تبدیل می‌شود که از حد معمول و نرمال خود فراتر رود. دورکیم با این نظریه مخالف بود که خودکشی فقط یک امر فردی است و کسی که دست به خودکشی می‌زند حتما مشکلات روانی شخصی داشته است. خودکشی از نظر دورکیم یک پدیده‌ای اجتماعی نیز هست؛ یعنی برای آنکه بتوان این پدیده را بررسی کرد و در راستای کنترل آن اقدامی انجام داد، باید حتما جنبه‌های اجتماعی این پدیده را نیز مورد بررسی قرار داد. به طور کلی خودکشی‌ها نمودهایی فردی‌اند که دارای علل اساسا اجتماعی می‌باشند و منشا آنها در اجتماع است. هرچقدر افراد وابستگی و احساس تعلق بیشتری به جامعه خود داشته باشند، احتمال خودکشی در آنها کمتر خواهد بود. به همین دلیل است که در جوامع سنتی آمار خودکشی بسیار کمتر از جوامع مدرن بوده است، زیرا در جوامع سنتی به واسطه‌ی همبستگی بیشتر افراد به هم و به گروه اجتماعی خود، روحیه جمع‌گرایی در میان مردم غالب بوده است. اما با گسترش فردگرایی و تغییرات خاص در دوران کنونی ما، تعلق انسان‌ها به جامعه خود کمتر از گذشته شده است و همین یکی از عوامل گسترش خودکشی است. آمارها نیز این را اثبات می‌کنند که خودکشی در جوامع صنعتی بیشتر از جوامع سنتی است.

 دورکیم برای بررسی امر خودکشی از معیارها و متغیرهای مختلفی استفاده کرده است. از این موارد می‌توان به مذهب و دین اشاره کرد. دین به واسطه‌ی آموزه‌های جمع‌گرایانه و اخلاقی خود، آمار خودکشی را در میان پیروان خود کاهش می‌دهد. در برخی ادیان مانند اسلام مستقیما خودکشی را ممنوع اعلام کرده‌اند. در ادیان مختلف مراسمات خاصی وجود دارد که غالبا به صورت جمعی برگزار می‌شوند و همین امر باعث می‌شود روحیه‌ی جمعی میان انسان‌ها افزایش یابد. بر این اساس آمار خودکشی درمیان دین‌داران کمتر از افراد بی‌دین است. احتمال خودکشی درمیان افراد متاهل دارای فرزند نیز بسیار کمتر از مجردها یا افراد طلاق گرفته است. آنچه موجب حمایت افراد دربرابر خودکشی می‌شود نفس ازدواج نیست بلکه خانواده و وجود فرزندان است. افرادی که به واسطه‌ی فعالیت‌های جمعی، در گروه‌ها و انجمن‌های مختلف فعالیت دارند نیز کمتر در معرض خودکشی هستند. جالب است بدانید دورکیم معتقد بود خودکشی در میان مردان بیشتر از زنان است. زنان به واسطه ویژگی‌های منحصربفرد خود و تمایل بیشترشان به مذهب، کمتر به فکر خودکشی می‌افتند. همه این مثال‌ها و موارد دیگر نشان‌دهنده این واقعیت است که پدیده خودکشی تا حد زیادی ریشه‌ی اجتماعی دارد. هرچقدر افراد اجتماعی‌تر شوند، کمتر در معرض خودکشی قرار خواهند گرفت. براساس این فرمول می‌توان استنباط کرد که «جامعه‌پذیری» چقدر برای یک جامعه و اعضای آن مهم است.

 

خودکشی با قرص
خودکشی با قرص یکی از رایج‌ترین روش‌های خودکشی است.

 

دورکیم براساس رابطه‌ی فرد خودکشی‌کننده با جامعه، خودکشی را به چهار نوع دسته‌بندی کرده‌ است که هرکدام را به اختصار توضیح می‌دهیم.

 

خودکشی فردگرایانه 

در این نوع خودکشی فرد به اندازه کافی به جامعه خود متصل نشده است. گروه‌های اجتماعی که وجدان و روحیه جمعی قوی‌ای داشته باشند از بروز چنین خودکشی‌ای جلوگیری می‌کنند. عدم انسجام اخلاقی و اجتماعی موجب زیاده‌روی در فردگرایی می‌شود که آن نیز باعث بالا رفتن افسردگی می‌شود و افسردگی موجب خودکشی می‌گردد. این نوع خودکشی نشان می‌دهد که خصوصی‌ترین و فردی‌ترین عمل مانند خودکشی تا چه حدی تحت‌تاثیر امور اجتماعی قرار دارد. درواقع هرگاه انسان از جامعه‌اش برکنار افتد و به امیال شخصی‌اش واگذار شود و مکانیسم‌های همبستگی‌اجتماعی از فعالیت بازایستند، انسان مستعد این نوع خودکشی می‌شود. فرد، در جوامعی که تنظیم‌های هنجاربخش رفتار فردی در آنها به خوبی عمل نکنند، حمایت لازم را دریافت نمی‌کند و نسبت به انزوا و خودکشی آسیب‌پذیرتر می‌شود.

 

افسردگی و دوری از اجتماع
افسردگی و دوری از جمع از عوامل مهم خودکشی است.

 

خودکشی دگردوستانه (نوع‌دوستانه)

این خودکشی برعکس خودکشی فردگرایانه، بر اثر وجود بیش از حد ساختارها و قوانین اجتماعی مقیدکننده صورت می‌گیرد. دورکیم با طرح این نوع خودکشی می‌خواهد بگوید که وابستگی بیش از حد با جامعه نیز ممکن است منجر به کشتن خود شود. در این نوع خودکشی افراد به قدری در جامعه خود هضم شده‌اند که حاضرند برای گروه، جان خود را فدا کنند. می‌توان گفت در این خودکشی برتری گروه نسبت به فرد نمایان است و فردگرایی بسیار کم دیده می‌شود. برای مثال فرمانده یک کشتی که مایل نیست بعد از غرق شدن کشتی‌اش زنده بماند خودکشی دگر دوستانه را می‌پذیرد. یا یک بیوه هندی در هنگام سوزانده شدن جسد شوهرش به اقتضای شعایر مذهبی جامعه‌اش دست به خودکشی می‌زند. یا آن مرد نظامی که به واسطه ارزش‌های موجود در نظامی‌گری و اطاعت کورکورانه از مافوق، جان خود را فدای برخی اهداف می‌کند.

 

خودکشی آنومیک (نابهنجار)

این نوع خودکشی در جامعه زمانی رخ می‌دهد که قوانین و نظم در جامعه درهم‌شکسته شده باشند و فقدان نسبی انسجام اجتماعی به چشم آید؛ یعنی زمانی که مردم نمی‌دانند چکار کنند، زیرا قواعد قدیم به کار نمی‌آیند و قوانین جدید روشنی نیز وجود ندارند. همچنین وقتی که تنظیم‌های هنجاربخش رفتار فردی و ناتوانی در مهار تمایلات انسان سستی بگیرد و وجدان جمعی ضعیف شود، این نوع خودکشی افزایش می‌یابد. دورکیم معتقد است ارزش‌ها و هنجارهای هر جامعه تنظیم‌کننده رفتارهای افراد آن جامعه‌اند، حال هنگامی که تحولاتی در جامعه به شکل سریع و ناگهانی رخ بدهد (مانند شروع یا اتمام جنگ‌ها یا بحران‌های اقتصادی) این تحولات سریع باعث می‌شوند جامعه دچار شوک ارزشی و هنجاری گردد، چرا که سازمان جامعه به ارزش‌ها و قواعد خاصی عادت کرده است و هنگامی که ساختار اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی دچار تغییر و تحول می‌شوند، جامعه با بحران هنجارها و ارزش‌ها رو به رو می‌شود و افراد دچار بحران هویتی و ارزشی می‌شوند و دست به خودکشی آنومیک می‌زنند. همین خودکشی است که بیش از همه مورد توجه دورکیم قرار دارد، زیرا نشان‌دهنده بارزترین خصیصه جوامع جدید است. به صورت کلی این نوع خودکشی بیشتر در زمان‌هایی که نابسامانی در جامعه وجود دارد رخ می‌دهد. حال این نابسامانی‌ها می‌توانند اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی باشند.

 

 خودکشی قضا و قدری

 این خودکشی در شرایط انسجام بیش از حد اجتماعی رخ می‌دهد. در این شرایط قواعد اجتماعی و هنجارها بسیار قوی هستند و به شدت اعمال می‌شوند. کسانی که دست به این خودکشی می‌زند کسانی هستند که با آینده‌ی مسدود و علایقی که توسط نظام ستم‌پیشه خفه شده است روبه‌رو هستند، مانند برده‌‌ای که به دلیل وجود قوانین برده‌داری نمی‌تواند آزادانه زندگی کند. همچنین افرادی که خود را گناهکار می‌پندارند و فکر می‌کنند حتما جزا داده می‌شوند نیز به این خودکشی دست می‌زنند؛ مانند زندانیانی که بخاطر قوانین اجتماعی مجازات خواهند شد. 

 

این چهار نوع خودکشی‌ای بود که دورکیم آنها را ارائه کرده است. خالی از لطف نیست که بدانید نظریات دورکیم درباب خودکشی، در زمان خود اثرات زیادی را به جای گذاشت. از دورکیم به عنوان فردی یاد می‌شود که توانست با تلاش‌های خود برای رشته جامعه‌شناسی جایگاه دانشگاهی کسب کند و همچنین مقبولیتی در میان اندیشمندان عصر خود. کتاب خودکشی دورکیم را می‌توان تلاشی در همین راستا به حساب آورد. در این مورد باید امیل دورکیم را تحسین کرد، چون موضوعی را انتخاب کرد که هم برای نخبگان علمی و هم مردم عادی، مهم و قابل توجه بود. او تمام تلاشش را کرد تا نشان دهد که جامعه بسیار مهم است، تا جایی که حتی افعالی چون خودکشی که یک پدیده شخصی به نظر می‌آید، تا حد زیادی تحت تاثیر جامعه و ساختارهای اجتماعی هستند. از این حیث امیل دورکیم بسیار قابل ستایش است.

 

منابع:

زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، لیوئیس کوزر، ترجمه محسن ثلاثی

نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، جورج ریتزر، ترجمه محسن ثلاثی

جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ترجمه حسن چاووشیان

 

 

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.