شمایل یک فرد محبوب در دوران پیشاسلبریتیسم
پروندهی محبوبیت مارچلو ماسترویانی بازیگر شهیر سینمای ایتالیا
در دورانی زندگی میکنیم که اگر به هر طرف سر بچرخانیم نظرات ضد و نقیضی دربارهی سلبریتیها خواهیم شنید. عدهای موافق اهمیت آنها در جوامع هستند، عدهای دیگر مخالف و برای برخی دیگر اساساً چنین موضوعی از درجهی اعتبار ساقط است.
با این حال چند دهه قبل درست زمانی که بحثهایی اینچنینی وجود نداشت، چهرههایی تأثیرگذار در جوامع گوناگون بودند که محبوبیتی باورنکردنی داشتند. در زمانی که خبری از شبکههای اجتماعی، اینترنت، انبوه برنامههای تلویزیونی و سایر امکاناتی که اکنون در اختیار سلبریتیهاست، نبود کنشگران فرهنگی و هنری از جمله بازیگران، به نحو دیگری فعالیتهای تأثیرگذار خود را انجام میدادند. اگر به اروپا و بهخصوص ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم نگاه کنیم، میتوانیم در عرصهی بازیگری سینما، از مارچلو ماسترویانی نام ببریم که با قد کشیده، لباسهای یکدست، شوخطبعی در بیان و لبخندهای همیشگی تا دههها نه تنها محوبیتش کاهش نیافت بلکه روزبهروز نزد مخاطبش محترمتر و محبوبتر شناخته میشد.
جایگاه ویژهی ماسترویانی در سینمای ایتالیا
مارچلو ماسترویانی ماحصل دوران شکوفایی سینمای ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم بود. او که تا پیش از جنگ جهانی دوم، به عنوان بازیگر ناشناخته در فیلمهای درجه چندم بازی میکرد با نزدیک شدن به کارگردانان تحولگرای سینمای ایتالیا موسوم به جریان نئورئالیسم، کمکم مسیر هنری خود را تغییر داد. یکی از اصلیترین ویژگیهایی که ماسترویانی را با تمامی بازیگران آن روزهای ایتالیا و اروپا متمایز میکرد این بود که اولاً او با اکثر کارگردانان مطرح سینمای ایتالیا کار کرد. کمتر بازیگری در تاریخ سینمای جهان توانسته با خیل عظیمی از کارگردانان مهم کار کند و این یکی از شاخصترین ویژگیهای کارنامهی هنری ماسترویانی است. ثانیاً برای او مفهوم بازیگری این نبود که صرفاً در یک دسته از فیلمها بازی کند، بنابراین او تجربهی بازی در انبوه فیلمهای کمدی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و غیره را داشت. او در میان بازی در فیلمهای اجتماعی و روشنفکری سینمای نئورئالیسم ایتالیا، هیچگاه از فیلمهای کمدی غافل نمیشد. در عین حال، او حتی تجربهی بازی در فیلمهای اقتباسی از تئاتر، فیلمهای موزیکال، فیلمهای سکچوال، سینمای شخصی و غیره را نیز داشت. نکاتی که بیان گردید موجب شد که او به سرعت در جامعهی ایتالیا شناخته شود و طرفداران پر و پا قرصی برای خود دست و پا کند.
ماسترویانی در کنار مردم
مردمی بودن، شاخصهی مهمی از شخصیت ماسترویانی بود. او از همان ابتدای شهرت تا انتهای زندگیاش هر روز زمانی را با مردم و طرفدارانش سپری میکرد. با آنها دربارهی مسائل روز ایتالیا و اروپا حرف میزد و دردِ دل آنها را میشنید. طرفداران ماسترویانی ساعتها در پشت صحنهی فیلمهایی که وی بازی میکرد، منتظر او میماندند و در نهایت با پاسخ مثبت ماسترویانی با او خوش و بش میکردند. آنگونه که خود ماسترویانی در یکی از مصاحبههایش توضیح میدهد این است که بعضاً این نشست و برخاست با مردم بوده است که او را به نزدیک شدن و دست یافتن برخی از نقشهایش کمک کرده است.
ماسترویانی و اصالت اروپایی
اصالت، یکی دیگر از کلیدواژههایی است که ماسترویانی را نزد مخاطبش عزیز و محبوب نگه داشت. مَنشی که ماسترویانی برای تأثیرگذاری در جامعه انتخاب کرد، به عبارتی به تحول فرهنگی و اجتماعی جامعهی اروپا بازمیگشت. اروپای پس از جنگ، به دنبال کاهش سرخوردگیهای اجتماعی، میخواست به اصالت تمدنی و فرهنگی خود تکیه بزند. در چنین وضعیتی بود که هنر نیز به تبع اجتماع به دنبال بازیابی اصالت فرهنگی خود بود. مارچلو ماسترویانی در این مسیر اهتمام ورزید و تلاش خود را معطوف به بازشناسی اصالت فرهنگی اروپا نمود. او که مخالف فرهنگ آمریکایی بود، در طول دوران فعالیت حرفهای بازیگریاش هیچگاه وارد سینمای آمریکا نشد. جالب اینکه همواره سینمای آمریکا و در رأس آن هالیوود به بازیهای ماسترویانی علاقه نشان میداد. ماسترویانی به عنوان اولین بازیگر غیرانگلیسی زبانی شناخته میشود که توانست برای بازی در فیلم «طلاق به سبک ایتالیایی» (پیِترو جِرمی، ۱۹۶۱)، کاندیدای بازیگری مرد اسکار شود. او در مجموع سه بار کاندیدای اسکار شد. با این حال حضور در سینمای آمریکا را منافی اصالت اروپایی خود میدانست. در یکی از آخرین مصاحبههایی که مارچلو ماسترویانی پیش از درگذشتش در فیلم مستند خود انجام داده است به این نکته اشاره میکند. او تفاوت اصلی خود را با بازیگران مطرح ایتالیا و اروپا همچون سوفیا لورن، آلن دلون و ژان لویی ترینتینیان در این میدانست که هیچگاه تسلیم فرهنگ آمریکا نشد و اصالت اروپایی خود را حفظ نمود. قدرت اصالت اروپایی ماسترویانی درست عکس سیاستهای سینمای آمریکایی بود و این اتکا به اصالت جواب هم داد. در یکی از نمونهها به جای اینکه وی در سینمای آمریکا بازی کند، توانست به دلیل اهمیت جایگاهش در اروپا، جَک لمون – بازیگر مطرح سینمای آمریکا – را به ایتالیا کشانده و در فیلمی به نام «ماکارونی» (اتوره اِسکولا، ۱۹۸۵) همبازی وی گردد.
یا در مثالی دیگر او در ازدواج اولش با یکی از مطرحترین بازیگران زن سینمای آمریکا در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، یعنی فِی داناوِی ازدواج کرد و او را به سمت سینمای ایتالیا و فرهنگ ایتالیایی کشاند.
ماسترویانی رُک بود
ماسترویانی در عرصهی سیاست داخلی و خارجی با اینکه رُک بود اما رُکگوییاش همواره خوشایند مردم بود. دلیل این امر هم این بود که در بزنگاههای سیاسی همچون شکلگیری دوگانهی نئوفاشیسم و کمونیسم ابتدای دههی ۷۰ میلادی در ایتالیا، به هیچ کدام گرایش پیدا نکرد و همواره از جایگاه مردمی به این دو گرایش سیاسی نگاه منتقدانه داشت. زمانیکه نئوفاشیسم در سینمای ایتالیا ظاهر گردید او ترجیح داد که به احترام مخاطب از حضور در فیلمهای اینچنینی صرفنظر کند. یا در اوایل دههی ۷۰ میلادی، او سخنانی تند و انتقادی دربارهی نقش مافیا در ایجاد فرهنگ کاذب در ایتالیا انجام داد که همسو با نگاه مردم بود. در همین دوران بود که او برای اثرگذاری بیشتر دامنهی فعالیتش، شروع به کار در سینمای فرانسه – به عنوان یکی دیگر از مظاهر تمدنی اروپا – نمود. او همکاریهای مثبت و قابل توجهی را با سینماگران فرانسوی تجربه کرد که ماحصل آن فعالیتها، بیشتر شناخته شدن وی در جوامع هنری و اجتماعی فرانسه بود. فضای فرهنگی، هنری و اجتماعی فرانسه با آغوش باز از ماسترویانی استقبال کرد. او دو بار توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنوارهی کن را از آن خود کند. در زندگی شخصی، او در فرانسه برای بار دوم ازدواج کرد؛ ازدواجی که با یکی از مهمترین بازیگران سینمای فرانسه یعنی کاترین دنوو صورت پذیرفت.
در کنار فرانسه، ماسترویانی در فیلمهایی از سینمای روسیه و اسپانیا نیز ایفای نقش کرد. او هر جا که رفت، اولویت نخستش ارتقای جایگاه فرهنگ ایتالیا و در درجهی بعدی، ارتقای جایگاه فرهنگ اروپا بود.
حضور در بیش از ۱۴۰ فیلم سینمایی، نامزدی و دریافت جوایز متعدد از جشنوارههای اسکار، گلدن گلوب، ونیز، کن، بفتا، سزار و غیره، بازی در فیلمهای شاخص سینمای ایتالیا، حضور در سینمای فرانسه، روسیه، اسپانیا، پرتغال و غیره، بازیگری شاخص از مارچلو ماسترویانی ساخت اما آنچیزی که از وی به یادگار ماند محبوبیتی بود که در بیرون و درون فضای هنری تجربه نمود. زندگی او در حالی در دههی ۹۰ میلادی در پاریس به پایان رسید که محبوبیت بیاندازهای را تجربه کرده بود. بخشی از این محبوبیت مربوط به حرفهی بازیگری بود اما بخش دیگر آن مربوط به شم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وی بود که همواره میخواست در کنار مردم ایتالیا و اروپا قرار بگیرد. گزافه نیست که بگوییم ماسترویانی به خاطر حضور در کنار مردم، همچنان از مهرههای تأثیرگذار فرهنگی و هنری ایتالیا به شمار میرود و جامعهی فرهنگی اروپا، احترام زیادی به شخصیت وی ابراز میکنند.
منابع:
دِوِی، دونالد. (۱۹۹۳). مارچلو ماسترویانی: زندگی و آثارش. نیویورک: انتشارات بیرچ لِین
هوچکوفلِر، ماتلیده. (۲۰۰۲). مارچلو ماسترویانی: سینمای فان. رم: انتشارات گِرِمِر
فیلم «مارچلو ماسترویانی: من به یاد میآورم» (آنا ماریا تَتو، ۱۹۹۷)
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.