VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

shimamoshtaghian

@shimamoshtaghian

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

مراحل سوگ و سوگواری در روان شناسی

گذر از سوگ و سوگواری و آشنایی با مراحل آن در روان شناسی

سوگ

سوگ شتری است که دم در خانه‌­ی همه می‌­خوابد. دیر یا زود همه‌­ی ما عزیزی را از دست می­‌دهیم و به سوگ او می­‌نشینیم. آگاهی از مراحل سوگ به شما کمک می­‌کند، بدانید چه چیزی در انتظار شماست تا در مواجهه با آن دچار افسردگی‌های شدید نشوید. در اکثر تعاریف، سوگ یک پدیده‌­ی وحشتناک معرفی می‌شود که مقابله با آن ناممکن و دشوار است. اما در این مقاله سوگ را مرحله‌­ای از زندگی معرفی می­‌کنیم که در چرخه­‌ی زندگی ما جا دارد. در ادامه­‌ی مقاله نگاهی به مراحل سوگ می­‌اندازیم و سپس تجربه‌ای از سوگ خودم را برای شما بیان کردم که حدس زدم برای عبور از مراحل سوگ به شما کمک خواهد کرد. در نهایت نگاهی متفاوت از سوگ به شما ارائه می­‌شود.

 

مراحل سوگ 

سوگ پنج مرحله دارد. از دیدگاه الیزابت کوبلر راس، پنج مرحله‌ی سوگواری از این قرار هستند: انکار، خشم، چانه‌­زنی، افسردگی و پذیرش.

از دیدگاه کوبلر راس این مراحل یک توالی ثابت نیستند و همه­‌ی این مراحل برای همه­‌ی افراد رخ نمی‌­دهد و افراد ممکن است تجربه­‌ی متفاوتی از سوگ داشته باشند. طول مدت هر کدام از این مراحل نیز در افراد، متفاوت است؛ اما برای اکثریت افراد این پنج مرحله رخ می­‌دهند.

 

انکار 

همانطور که از نام این مرحله پیداست، فرد سوگوار واقعیت اتفاق افتاده را نمی­‌پذیرد. اطرافیان نیز ممکن است با تحریف واقعیت او را سردرگم کنند و این مرحله را طولانی‌­تر کنند. مثلاً فرد ممکن است در غیاب عزیز خود با او به صورت خیالی صحبت کند. بعد از عبور از این مرحله تمام عواطف و احساسات سرکوب شده سر به بیرون پیدا می‌­کنند.

 

خشم

در این مرحله فرد از متوفی عصبانی است که چرا او را تنها گذاشته و می‌خواهد بداند که دلیل این رویداد ناگوار چه بوده است. مثلاً فرزند از والد از دست رفته‌­ی خود عصبانی است که چرا او را در این دنیا رها کرده است.

 

چانه­‌زنی 

در این مرحله واقعیت هنوز برای فرد پذیرفتنی نیست. در این مرحله مدام به خودتان می‌گویید «چرا این اتفاق افتاد؟» یا «اگر فلان کار را انجام می‌دادم این اتفاق نمی‌افتاد». ذهن شما در این مرحله دست به ساختن راه‌ها و روش‌هایی می‌زند که از واقعیت فرار کند. مثلا فردی که عزیزی را در اثر سانحه‌ی رانندگی از دست داده با خود می‌گوید: «اگر آن شب نمی‌گذاشتم با ماشین برود، این اتفاق نمی‌افتاد.»

در این مرحله افراد مذهبی و معتقد به نیروهای برتر ممکن است بخواهند نوعی معامله با خدای خود انجام دهند به این شکل که در ازای رفع درد و غم خود یا برگرداندن آن شخص از دست رفته، قولی به او بدهند.

 

افسردگی

فرد با واقعیت ترسناک روبه­‌رو می­‌شود و ناامید می­‌شود و غم و افسردگی وجود او را فرا می‌­گیرد. بسیاری از افراد جامعه‌­ی ما در این مرحله از سوگ می‌­مانند و گذر نمی‌­کنند. به همین دلیل درگیر سوگواری‌­های طولانی می‌­شوند.

 

پذیرش 

فرد در این مرحله در نهایت تسلیم شرایط می­‌شود و دست از تقلا برمی‌­دارد. فرد به پذیرش می‌­رسد که فردی را در زندگی از دست داده است و باید بدون او زندگی را ادامه داد.

سوگواری

عبور از مراحل سوگ 

ای کاش گذر از سوگ به همین سادگی بود و فرد می‌توانست از مراحل مشخصی بعد از مدتی گذر کند و در نهایت به پذیرش برسد. وقتی من بهترین دوستم را از دست دادم، متوجه شدم مراحل به این سادگی که در تعاریف گفته شده، رخ نمی‌دهد. تجربه‌ی سوگواری برای هیچ‌کس مشابه دیگری نیست. در آن دوران متوجه شدم برای سوگ، درمان مشخصی وجود ندارد. چراکه تجارب متفاوت است.

برای من مرحله‌ی خشم و افسردگی هم‌زمان اتفاق افتاد و تا مدت‌ها در مرحله‌ی چانه‌زنی گیر افتاده بودم. نمی‌توانم بگویم مرحله‌ی افسردگی و خشم به اتمام رسید و بعد از آن مرحله‌ی چانه‌زنی رخ داد. تمام مراحل در کنار یک افسردگی شدید اتفاق می‌افتند و مراحل هرگز به ترتیب و پشت سر هم رخ نداد.

برای گذر از سوگ فقط آگاهی و زمان به من کمک کرد تا بتوانم به پذیرش برسم و زندگی‌ام را سر و سامان دهم. فکر می‌کردم درمان مشخصی مانند درمان شناختی برای فرد سوگوار وجود دارد که او را به پذیرش می‌رساند. اما متأسفانه اینطور نبود.

در قدم اول شروع به مطالعه‌ی کتاب‌ها و مقالات کردم کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» برای من بسیار مفید بود و به تمام افراد سوگوار آن را توصیه می‌کنم. آگاهی به من کمک کرد که بدانم تنها نیستم و با یک گروه از افراد درد مشترک دارم.

پس از آنکه آگاهی‌ام نسبت به سوگ افزایش یافت، وقت آن بود که با درد خود روبه‌رو شوم و از آن فرار نکنم. این مرحله برای من سخت‌ترین مرحله بود که افسردگی و خشم را با یکدیگر تجربه می‌کردم. هیجانات خود را دیدم و به آنها زمان دادم. هیجانات خود را در آغوش گرفتم و سوگواری کردم.

منظورم از در آغوش کشیدن هیجانات این است که خود را سرزنش نکنید. غمگین و عصبانی باشید. هیچ اشکالی ندارد. البته پذیرش هیجانات به این معنا نیست که شما اجازه دارید هیجانات منفی خود را سر دیگران خالی کنید. رفتار خود را کنترل کنید تا به دیگران آسیب نرسانید؛ اما اجازه بدهید هیجانات راه خود را طی کنند. غم سرانجام به پایان می‌­رسد.

پس از پذیرش با پدیده‌ای روبه‌رو شدم که انتظار آن را نداشتم. فکر می‌کردم بعد از رسیدن به مرحله‌ی پذیرش درمان می‌شوم و دیگر دردی احساس نمی‌کنم. اما چطور یک زخم عمیق کامل از بین می‌رود؟ یک زخم رد خود را روی پوست به جا می‌گذارد. با فکر کردن به دوست عزیزم هنوز هم اشک‌هایم جاری می‌شود. اما دردم دردی نیست که من را از پا بیندازد. اگر زخمم را فشار دهم درد خفیفی دارد؛ اما دیگر مثل قبل خون‌ریزی نمی‌کند.

اگر به خوبی از مراحل سوگ گذر کرده باشید، اندوهی گذرا می­‌آید و می‌­رود. اما اگر در یکی از مراحل سوگ باقی مانده باشید، غم و اندوه شدید دوباره به سراغ شما می‌­آیند و شما را از پا می‌اندازند.

مراحل سوگ

نگاهی متفاوت به سوگ 

اکثر افراد جامعه از سوگ می‌­ترسند و به جای پذیرش هیجانات خود، سعی می‌کنند آنها را تجربه نکنند و از آنها دوری می‌کنند. این افراد کاملاً در جهت مخالف پذیرش حرکت می‌­کنند. اما بیایید از سوگ نترسیم. سوگ پدیده‌­ای ناخوشایند است؛ اما برای همه پیش می­‌آید. پس از منظر دیگری به آن نگاه کنید.

رانندگی یکی از کارهای روزمره است که تقریباً اکثریت آن را انجام می‌­دهند. رانندگی خطر تصادف در پی دارد که همه‌­ی ما از آن آگاهیم. اما آیا به دلیل ترس از تصادف، رانندگی را کنار می‌گذاریم؟ آیا بعد از تصادف باید هرگز رانندگی نکنیم؟

همه­‌ی ما می­‌دانیم زندگی ابدی نیست. مرگ اجتناب‌­ناپذیر است و برای همه پیش می‌­آید. با پذیرش مرگ به پذیرش سوگ می­‌رسیم. مرگ برای همه است، سوگ برای همه است. نمی‌­توان از آن فرار کرد. پس بیایید به چشم یک مرحله از زندگی به آن نگاه کنیم نه یک پدیده‌­ی وحشتناک.

مانند سوختن غذا، مانند شکستن یک لیوان، مانند ریختن قهوه روی کتاب مورد علاقه­‌مان. بپذیرید که سوگ نیز در چرخه­‌ی زندگی ما جا دارد.

 

کلام آخر 

سوگ عزیزان یکی از سخت‌ترین رخدادهای زندگی است. آگاهی از سوگ را بالا ببرید تا بدانید منتظر چه رخدادهایی خواهید بود. در نهایت زمان، درد شما را شفا می‌دهد. درصورتی که احساس می‌­کنید در برابر طوفانی از هیجانات قرار گرفته‌­اید، کمک حرفه‌­ای بگیرید. از روان­شناسان و مشاوران کمک بخواهید. مطمئن باشید با گذر زمان درد شما التیام می‌­یابد و دوباره برمی‌خیزید و به زندگی خود ادامه می­‌دهید.

 

منابع:

کتاب (سوگ: درآمدی فلسفی؛ مایکل چلبی؛ انتشارات بیدگل.) 

کتاب (عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست؛ مگان دیواین؛ انتشارات میلکان.)

 

سوگ سوگواری

برچسب‌ها

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.