چرا فضاهای عمومی در شهرها واجد ارزش و اهمیت هستند؟
اهمیت فضاهای عمومی جذاب در ایجاد حس امنیت و تجربههای لذتبخش نادیده گرفتنی نیست. این مقاله به بیان ارزشمندی این فضاهای اجتماعی میپردازد.
از شما میخواهم در این نوشتار با من همراه شوید تا به چیستی فضای عمومی شهری پی ببریم و با بیان اهمیت فضاهای عمومی در شهر و کارکرد زندگی اجتماعی، از تأثیراتی که یک فضای عمومی میتواند بر شهر داشته باشد، آگاه شویم.
فضای عمومی
واژهی «عمومی یا اجتماعی» در عبارت «فضای عمومی یا فضای اجتماعی» به فضایی دلالت دارد که تحت مالکیت جامعه و دولت است و عموم مردم میتوانند از آن بهرهبرداری کنند. این یعنی تمام افراد جامعه از هر قشری و طبقهی اجتماعی بدون هیچ تبعیضی از هر گروه سنی و با هر عقیدهای حق دسترسی به آن فضای عمومی را در شهر دارند. شاهد این هستیم که در یک فضای عمومی، مردم میتوانند با افراد دیگر ملاقات کنند و افکار عمومی میتواند در چنین بستری به گفتمان درآید. در یک شهر، پارکها، میدانها و خیابانها از جمله مثالهای معمولی هستند که بهعنوان فضاهای عمومی آن شهر به حساب میآیند.
اهمیت فضای عمومی
شاید بهتر باشد قبل از اینکه اهمیت فضای عمومی بهطور واضح موردبحث قرار گیرد، ابتدا به اهمیت زندگی اجتماعی در یک فضای عمومی بپردازیم. بخشی از زندگی اجتماعی ما، حاصل فعالیتهای ما در بسترهای عمومی شهری مثل میدانها، خیابانها، پارکها و یا ... است. چنانکه در نمودار زیر ملاحظه میکنید، اگر بخواهیم نوع فعالیتهای خارج از منزلمان را با تماسهای دیگر و روابط دیگرمان دستهبندی کنیم، تماسهای ما در یک بستر عمومی شهری بیشتر شامل «تماسهای غیر فعال» یا«passive contacts» با شدت کم است.
ما در ارتباط با دوستان صمیمی خود، تماس فعال داریم. در چنین ارتباطی هر از چندگاهی میتوانیم دور هم جمع بشویم و یا با روشهای دیگر مثل مکالمه تلفنی و یا ارتباطات اینترنتی رابطه خود را حفظ کنیم و موجب پایداری آن شویم. طبیعی است که در مقایسه با چنین نوع تماسهای پویا، تماسهای «دیداری و شنیداری» که در فضاهای عمومی شهری اتفاق میافتد از نوع تماسهای کمشدت، ناچیز و حتی سطحی به شمارآیند. با این حال، همین تماسهای غیرفعال یا به اصطلاح سطحی بهعنوان پیشنیازی برای ارتباطات فعالتر، گستردهتر و در سطح پیچیدهتر هستند. یان گِل، معمار و طراح شهر دانمارکی که سعی در سوق دادن طراحی شهری به سوی پیادهمداری داشته است، اشاره بر این دارد که فرصتهای حاصل از ملاقات و تماسهای شنیداری و دیداری ما در فضای عمومی شهری عبارتند از:
- تماس در سطح متوسط
- نقطه شروعی برای امکان تماس در سطوح دیگر
- امکانی برای حفظ ارتباطاتی که از قبل ایجاد شدهاند
- منبع اطلاعاتی آگاهیبخش راجع به دنیای اجتماعی بیرون
- منبع الهام و ایجاد انگیزه برای تجربههای محرک
گِل اشاره میکند که اگرچه نگاه کردن به یک خانم شیک پوش یا شنیدن زمزمههایی راجع به بازی فوتبال در فضای عمومی از مردم، از جمله تماسهای غیرفعال محسوب میشوند اما زمینه ایجاد تعامل بیشتر با محیط و شهروندان را فراهم میکنند. فقدان فعالیتهایی که عامل ایجاد چنین تماسهایی در محیط اجتماعی میشوند، شکاف بین تنها بودن و با هم بودن را بیشتر میکند. در نتیجه زندگی اجتماعی به روشهای مختلفی نقش حیاتی در زیست ما در شهر و فضای عمومی شهری میتواند ایفا کند که در بخش بعدی به تفصیل راجع به آن میخوانیم.
کارکرد زندگی اجتماعی
تولید تماس
بنابر گفته گِل، «زندگی میان ساختمانها، فرصتی را برای مردم فراهم میکند که با فراغ بال میتوانند با یکدیگر در تعامل و در ارتباط باشند». وقتی شما فردی را در تلویزیون، فیلم یا ویدیو تماشا میکنید نقش منفعلانه دارید. این در حالی است که حضور فیزیکی شما در یک فضای عمومی شهری و مشارکت در فعالیتها (حتی تماشا کردن مردم به طور فیزیکی و نه منفعلانه) باعث میشود که شما به طور فعال در ایجاد محیط ساخته شده مشارکت داشته باشید. مردم میتوانند در یک روز آفتایی در خیابانی زیبا گردش کنند و قدم بزنند، یا تمام بعد از ظهر خود را با نشستن روی نیمکتی در یک پارک زیبا بگذرانند و به عابرینی که از جلوی آنها عبور میکنند تماشا کنند. در هر دو حالت افراد با محیط پیرامون و سایرین در تعامل هستند. آنها دیگران را میبینند و میشنوند، فعالیتهای سایر افراد را تجربه میکنند، و بنابراین خود را در محیط تنها و منزوی حس نمیکنند. در چنین بستری مردم میتوانند زندگی خود را در تعامل و در ارتباط با دیگر افراد و شهروندان بسازند. بنابراین واضح است که فعالیتهای شهر خواه از نوع منفعلانه بستری برای روابط ما در سطح بالاتر و پیچیدهتر را ایجاد میکنند. مثالی ملموستر برای درک این موضوع میآورم. تصور کنید به عنوان یک دانشآموز تازه وارد به یک مدرسه جدید وارد میشوید و خود را هر چند سطحی به سایر دانشآموزان معرفی میکنید. همین معرفی ساده باعث میشود دانشآموزانی که مشتاق ارتباط بیشتر با شما هستند به سمت شما جذب شوند و ارتباط شما به لایههای بالاتر و پیچیدهتر راه پیدا کند. میتوان این مثال را به ارتباط و تعامل سطحی و اولیه افراد در شهر که منفعلانه هم است تعمیم داد که موجبات ارتباط و تعامل بیشتر افراد با یکدیگر را در فضای اجتماعی میتوانند فراهم کنند. گِل اشاره میکند که «طبیعی است وقتی با دوستان خود مکرراً ملاقات میکنید رابطه شما بیشتر به پایداری میل میکند تا وقتی که بخواهید آن را با تماس تلفنی و چنین روابط دورادوری حفظ کنید». پس چرا معطل کنیم و برای ارتباط بیشتر، با همکار یا همسایهای که میشناسیم و تمایل به ارتباط بیشتر با او داریم تماس نگیریم و او را به یک مهمانی دعوت نکنیم تا بهطور حضوری و فیزیکی موجبات ارتباط بیشتر و عمیقتر با او را ایجاد کنیم؟! چنین روابطی باعث سرزندگی انسان بهعنوان یک موجود اجتماعی میشود و او را از تنهایی و انزوا میتواند دورکند.
انتقال اطلاعات در جامعه
فرصت دیدن و شنیدن مردم در فضای عمومی شهری خود پروسهای است برای تبادل اطلاعات! امروزه بر این باور هستیم که رسانه جمعی مثل تلویزیون، رادیو و اینترنت راههای رایج برای آگاهیبخشی به جامعه بهشمار میآیند. این در حالی است که تجربهی فعالیتهای اجتماعی در فضاهای عمومی میتواند موجب تبادلِ نه فقط اطلاعات معمول، بلکه معتبر بین مردم شود. مشارکت در فعالیتهایی که در فضاهای عمومی اتفاق میافتد فرصتی را فراهم میکند که بدانیم مردم چگونه کار یا زندگی میکنند، چگونه لباس میپوشند و چطور استراحت میکنند و بدین ترتیب با افرادی که با آنها کار، زندگی و یا حتی تحصیل میکنیم آشنا و وارد ارتباط میشویم. بنابراین با مشارکت در فعالیتهای اجتماعی در فضاهای عمومی شهری افراد غریبهای که اغلب در خیابان محلمان میبینیم به آشنایانمان تبدیل میشوند. علاوه بر تبادل اطلاعات، ایدههای جدیدی که هرگز به آنها قبلاً فکر نشده است با مشاهده فعالیتهای متنوع مردم در فضای عمومی میتواند به ما الهام شود و بستر نوآوری ایدههای نو فراهم شود. گِل مثالی به جا میآورد. او اشاره میکند که کودکان با دیدن کودکان دیگری که در حال بازی هستند، راحتتر وارد ارتباط میشوند و با آنها دوستی میکنند؛ اما فرصت الهام گرفتن برای نوآوری و خلق بازی جدید با تماشای سایر کودکان و یا بزرگسالان است که میتواند فراهم شود.
با روند فزایندهای که شهرها در جهت صنعتی شدن طی میکنند، شاهد از بین رفتن یکپارچگی شهرها هستیم. این شهرها بیشتر در خدمت اتومبیل هستند که چهرهی یکنواخت و کسلکننده به آنها میبخشد. «انگیزه» مسئله مهمی است که در اینجا مطرح میشود. تجربه تعامل با افراد دیگر در فضای عمومی فرصتی پویا و جذاب برای پیدا کردن «انگیزه» است که طبیعتاً با شهرهایی که بیشتر در خدمت افراد پیاده هستند و بستر ارتباط با افراد مختلف را ایجاد میکنند، میتواند بهدست بیاید. واضح است که مردم بیش از اینکه نوع معماری و نحوه چیدمان یک فضا را مورد تحسین و ستایش قرار دهند، ترجیح میدهند درگیر نحوه فعالیت مردم، صحبتهایشان و عملکرد آنها در فضا شوند و تجربههایی تازه بهدست آورند. صرف نظر از فرمهای پیچیده و معمارانه، این مردم هستند که نقش مؤثر و مهم را در زندگی اجتماعی ایفا میکنند.
ایجاد فعالیتهای عمومی جذاب و خلق سرزندگی و تنوع در شهر
اگر در محیط اجتماعی فعالیتهای جذاب و متنوعی وجود داشته باشد، مردم بیشتر تمایل پیدا میکنند که دور هم جمع شوند. جین جیکوبز؛ روزنامهنگار، نویسنده و کنشگر کانادایی-آمریکایی بود که بیشترین شهرتش به خاطر تأثیرش بر مطالعات شهری به دست آمده است. او اشاره میکند که «تقریبا هیچ کس تمایلی ندارد که از پنجره خانه خود، نظارهگر خیابانی خالی و کسلکننده باشد». بیشتر مردم با تماشای فعالیتهای جاری در خیابان، خود را سرگرم میکنند. آیا برای شما پیش نیامده است که فقط برای تماشای مردم و محیط پیرامون در عصر پاییز به خیابان بروید، قدم بزنید و قهوه بنوشید و خود را سرگرم کنید؟!
حضور سایر مردم در مکان مشترکی که ما هم در آن حضور داریم، باعث جلب توجه مردم میشود. تقریباً همه ما چنین تجربهای داریم که به خاطر حضور سایر مردم ترغیب میشویم که در یک فضای عمومی مثل پارک، خیابان یا ... حاضر شویم و وقت بگذرانیم. به جز در مواردی خاص که به دنبال خلوت با خودمان هستیم، در سایر موارد به ندرت انسانها ترجیح میدهند که در یک باغ شخصی بنشینند و اوقات خود را به تنهایی بگذرانند. انسان بهعنوان موجود اجتماعی ترجیح میدهد که فعالیتهای متنوع دیگر را برگزیند. مثل راه رفتن در پیادهراه یک خیابان زیبا که درختان سبز و بانشاط دارد و تماشای مغازهها و مردمی که سرزنده و پویا در این محیط حضور دارند. تجربه فعالیتهای متنوع که موجب خاطره دلنشین نیز میشود! حتما در روابط خود با دوستان و آشنایان دیدهاید که حتی کودکان ترجیح به بازی با هم سن و سالان یا حتی بزرگسالان دارند تا اینکه در تنهایی خود با یک اسباببازی مشغول شوند. بنابراین این میل درونی ما برای باهم بودن و در جمع بودن است که باعث میشود بخواهیم که وارد روابط در سطح بالاتر و عمیقتر شویم. همه این فعالیتها امکانهایی ارزشمند برای هر دو، کودکان و بزرگسالان، به ارمغان میآورد که باعث تعامل آنها با یکدیگر میشود. یا برای مثال تصور کنید که یکی از دوستان شما به دنبال یک موقعیت شغلی در یک رستوران است. ممکن است با گذر از یکی از فضاهای عمومی شهرتان متوجه زمزمه رستورانداری شوید که به دنبال شخصی توانمند در رستورانش است. همین حضور شما در فضای عمومی شهری باعث میشود که رابطه را به سطح بالاتر برسانید و باعث تنوع آفرینی در فعالیتهای شهری شوید، این موضوع را با دوست خود در میان بگذارید و باقی ماجرا که حاصل تعامل ما با محیط است پیش بیاید!
شهر بسیار جذاب به نظر خواهد رسید اگر فعالیتهای متنوع مردم گسترش پیدا کند. حتی منفعلانه درگیر شدن در یک تماس شنیداری و دیداری در شهر بهتر از تجربه حضور صرف در ساختمانی معمارانه در بستر شهر است. به نظر میرسد این فعالیت مردم است که میتواند به کالبد معماری روح ببخشد و آن را سرزنده و شکوهمندکند.
کارکرد فضای عمومی
اهمیت زندگی اجتماعی که تابعی از تعامل ما در فضای شهری است در بالا توضیح داده شد، اما به راستی چرا فضای عمومی میتواند برای مردم مهم باشد؟ آیا ارتباطی بین فضای عمومی و زندگی اجتماعی وجود دارد؟ به طور کلی، به نظر میرسد که فضای عمومی نقشی مشابه یک استادیوم برای زندگی اجتماعی دارد. تمام فعالیتها در میان مردم احتیاج به پیشنیازی دارد مثل ملاقات اولیه یا حاضر شدن در یک مکان مشترک! در صورت فقدان فضا و مکان مناسب و درخور که امکان فعالیت مردم را فراهم کند، آنها کجا میتوانند بروند؟ چگونه یکدیگر را ببینند و بشنوند؟
یان گِل و لارز گِمزه، طی بحثی استدلال کردهاند که علیرغم الگوهای کاربریهای متفاوت شهری، بهطور سنتی فضای عمومی به عنوان مکانی برای خرید و فروش یا به عبارتی بازار، که فرصت متوازن و متعادل عبور و مرور و ملاقات را برای مردم فراهم میکرده است، تلقی میشد. فضای عمومی جایی است که مردم میتوانند با یکدیگر دیدار داشته باشند، تبادل اطلاعات راجع به تجربههای خود در کارشان داشته باشند و یا حتی با خرید و فروش موجبات توسعه اقتصادی را فراهم کنند. علاوه بر این، بسیاری از فعالیتهای ضروری مثل جشنوارهها، نمایشگاهها و رویدادهای عمومی و حتی در برخی کشورها مراسم تاجگذاری و ... در فضای عمومی اتفاق میافتد. فضای عمومی را میتوان بهعنوان یک بازار و مارکتِ سر باز در محیط بیرون تصور کرد. شکل زیر، حال و هوای یک بستر عمومی شهری را در گذشته نشان میدهد. اگر به تصویر نکاه کنید مشخص است که مردم مشغول خرید و فروش کالا هستند و در حال عبور و مرور در آن موقعیت در یک خیابان یا گذرگاه هستند. در اینجا فضای عمومی نقش فضای کاری را دارد که کالا یا خدمات در آن برای شهروندان و مردم ارائه میشود.
در اوایل قرن بیستم، به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم، استفاده از اتومبیل گسترش پیدا کرد. در نتیجه شهرها تبدیل به فضایی برای عبور و مرور خودروها شدند و فضاهای خالی تبدیل به فضای پارکینگ آنها شد. برای سالیان سال توازن و تعادل بین فضای مخصوص اتومبیلها در شهر و فضایی که بتواند صرفاً برای عابرین پیاده خدمات ارائه دهد از بین رفت. عملاً میتوان گفت که اولویت برای فراهم کردن فضا برای خودروها بود و نه افراد پیاده! شهر در خدمت اتومبیل بود! علاوه بر این، اختراع تلفن، تلویزیون، و در سالهای اخیر کامپیوتر و از همه مهمتر اینترنت تأثیر گستردهای بر زندگی روزمره مردم گذاشت و از مشارکت آنها در عرصه عمومی جلوگیری کرد. بهروزترین اطلاعات از طریق تلویزیون، رادیو یا اینترنت میتوانست مبادله شود و دوستان نزدیک و صمیمی بهطور معمول از طریق هواپیما میتوانستند با یکدیگر دیدار کنند و فاصله بین دوستان دیگر معنی نداشت! به بیانی دیگر، امروزه مردم فرصتها و منابع بالقوه بیشتری نسبت به گذشته دارند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و در تماس باشند. مردم دیگر از سر اجبار در خیابانها حضور ندارند و این انتخاب و علاقهی آنهاست که در خیابان یا هر فضای شهری دیگری حضور داشته باشند، قدم بزنند و تجربههای جدید بهدست آورند. بنابراین اگر یک فضای عمومی جذاب نباشد، مردم ترجیح میدهند جای دیگری بروند. همین امر باعث شده است که توجه به کیفیت فضاهای عمومی بیش از پیش اهمیت پیدا کند.
یان گِل فعالیتهای خارج از منزل را با توجه به تأثیرات مختلف محیط فیزیکی در سه دسته عمده معرفی میکند:
فعالیتهای ضروری: اینکه شما منتظر اتوبوس باشید تا از نقطهای از شهر به نقطهی دیگر آن که محل کار شما قرار دارد بروید، از فعالیتهای اجباری روزمره شما به حساب میآید که مجبرر هستید آن را انجام دهید و کم و بیش مستقل از اثرات محیط است. در این شرایط محیط پیرامون شما در هر وضعیتی که باشد، کدر و کسل کننده باشد یا آلوده، فرقی ندارد؛ شما مستقل از اثرات آن بایستی آن را متحمل شوید تا برای مثال به مقصد خود برسید.
فعالیتهای اختیاری: برخلاف فعالیتهای اجباری، فعالیتهای اختیاری در شرایط مناسب و درخور تمایل دارند اتفاق افتند. معمولاً مردم در یک روز آفتابی تشویق به گردش در پارک و نشستن در نیمکتی در میان درختان زیبا میشوند. این نوع فعالیت اغلب زمانی از سوی مردم انتخاب میشود که محیط پیرامون آنها احتیاجات آنها را فراهم کند و بنابرین متأثر از محیط اطراف است. مردم به هنگام انتخاب فعالیت اختیاری در صورت مواجه شدن با شرایط نامساعد از محیط ترجیح به تغییر موقعیت خود میدهند تا در شرایطی آسوده، راحت و خوش منظره اوقات خود را سپری کنند. اجباری برای حضور در شرایط نامناسب ندارند، آنها میخواهند خوش بگذرانند و تفریح کنند!
فعالیتهای اجتماعی: اما فعالیتهای اجتماعی زمانی به وقوع میپیوندند که سایر مردم در فضای عمومی حضور داشته باشند. این نوع فعالیتها شامل بازی کردن با دوستان، صحبت کردن و احوالپرسی با آشنایان و مردم پیرامون، یا بیش از همه شنیدن و دیدن آنها حتی به صورت منفعلانه و برقراری تماس سطحی و اولیه با شهروندان دیگر در یک مکان مشترک است. میتوان بیان کرد که فعالیتهای اجتماعی ترکیبی از دو نوع فعالیت بالا است. فعالیتهای اجتماعی در یک فضای شهری بهطور غیرمستقیم متأثر از کیفیت فضای بیرون و محیط هستند. خواه از نوع اجباری و خواه از نوع اختیاری!
در شکل زیر رابطه بین کیفیت محیط فیزیکی و تمایل به میزان به وقوع پیوستن سه نوع فعالیت ذکر شده را میبینید.
بنابر جدول مشخص است که میزان به وقوع پیوستن فعالیتهای اجباری خیلی ارتباطی به نوع محیط پیرامون ندارد. تقریباً در هر دو نوع محیط درخور یا نامناسب به یک میزان اتفاق میافتد. در چنین شرایطی مردم توجهی به محیط ندارند و میزان حضور آنها در محیط به اندازهای است که که آنها مجبور هستند فعالیتشان را انجام دهند و نه بیش از آن. در صورتی که در یک مکان راحت و دارای آسایش، مردم تشویق میشوند که وقت بیشتری صرف کنند و بنشینند و با افراد حاضر در آن فضا صحبت کنند، غذایی بخورند و اطراف را تماشا کنند. چنین فضایی بستر فعالیت های اختیاری و در نتیجه اجتماعی را فراهم میکند. اینجاست که کیفیت فضای عمومی اهمیت پیدا میکند. کیفیت یک فضای عمومی شهری یک عامل اصلی برای به وقوع پیوستن اتفاقات و فعالیتهای اجتماعی جذاب در شهر است. تحقیقات بسیاری اثبات کردهاند که در یک مکان جذاب، مردم تمایل بیشتری دارند که در فضای بیرون و باز وقت بگذرانند که امکانات بالقوه برای برقراری ارتباط با سایرین، ملاقات و صحبت با آنها در آن فراهم باشد. اینگونه است که یک فضای عمومی متنوع و پر جنب و جوش خلق میشود. علاوه بر این، یک فضای عمومی جذاب تأثیر مستقیمی در ایجاد تصویری زنده از شهر دارد که بهطور غیر مستقیم روی توسعه و ارتقاء محیط اثر میگذارد. اگر شهر یک سیستم ارتباطی است، فضای عمومی یک روش مؤثر برای خوانایی و رمزگشایی شهر است. جین جیکوبز اشاره میکند که «اگر خیابان یک شهر، جذاب بهنظر برسد، خود شهر نیزجذاب دیده میشود؛ اما اگر فضاهای عمومی مثل خیابانها کدر و کسلکننده باشند، شهر هم کدر و بی حس و حال دیده میشود. فضای عمومی، و حتی سبک معماری و حتی جزئیات آن اطلاعات مهم وکاربردی را فراهم میکنند که گردشگران میتوانند آن شهر را بهتر درک کنند، بشناسند و راجع به فرهنگ آن اطلاعات بهدست آورند. فضای عمومی یک شهر نقش صحنهای را بازی میکند که خلاقیت و هویت آن را به نمایش میگذارد. تحقیقات بیان میکنند که فضاهای عمومی شهری اماکن به درد نخوری نیستند و دقیقاً مانند بیمارستانها ومدارس واجد ارزش هستند. جامعهای که در آن افراد از هر طبقه اجتماعی با هر میزان درآمدی که دارند، بتوانند در فضای عمومی بدون هیچ تبعیضی حضور پیدا کنند، با یکدیگر معاشرت و تعامل داشته باشند، جامعهای یکپارچهتر خواهد بود که دارای سلامت اجتماعی است. در مقایسه با فضای خصوصی، فضای عمومی که در آن حاکمیت شخص بهخصوصی ایفای نقش نمیکند و مردم خودشان صاحبش هستند، باعث میشود که شهروندان آزادی عمل بیشتری داشته باشند و آسودهتر تجربههای به یادماندنی از محیط پیرامون خود را بهدست آورند.
جمعبندی
اهمیت یک فضای عمومی جذاب در ایجاد حس امنیت و تجربههای لذتبخش، زندگی جمعی و عمومی نادیده گرفتنی نیستند. فضای عمومی بهلحاظ حس لذت افراد غریبه از تجربههای مشترک بسیار مهم است. پشتیبانی از فضاهای عمومی شهری باکیفیت بالا موجب ارتقاء سلامت اجتماعی و روانی در جوامع مدرن میشود. فضاهای عمومی خوب توانایی ترویج زندگی عمومی و جمعی را بهعنوان یک نیاز ضروری برای محل زندگی و محل کارما دارند که ما را به توجه بیشتر به فضاهای این چنینی برای خاطره آفرینی بیشتر در شهر سوق میدهد.
آیا در بستری که در آن زندگی میکنید، فضاهای عمومی جذاب که شما را تشویق به حضور در آن کنند وجود دارد؟!
منبع
Zhuang Jia (2008), creating an attractive public space for the citizens, Belkinge institute of technology, the European spatial planning programme, Karlskrona, Sweden
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.