VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

worldhistory

@worldhistory

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

اساس اندیشه‌ی خداشناسی در میان ساکنان فلات ایران (پیش از ورود آریایی‌ها)

بررسی تفکرات خداشناسی در میان نخستین ساکنان ایران

 

یک خانه‌ی روستایی در کنار آب

شیوه و اساس خداپرستی انسان‌های پارینه سنگی را به یاد دارید؟ یادتان هست که از خدای طبیعت و رفتار انسان در مقابل او گفتیم؟ خب حالا بیایید و چند هزار سال را به سرعت طی کنیم تا به حدود سه هزار سال قبل از میلاد برسیم. زمانی که مردمانی در محل زندگی امروز ما و کشورهای همسایه، یعنی فلات ایران حضور داشتند اما آریایی نبودند. آنها اقوام مختلفی از قبیل کاسپی، عیلامی، مانایی و غیره را تشکیل می‌دادند. ایشان بالاخره از غارهای سرد و نمناک با خوشحالی دل کنند و به هر مصیبتی که بود خانه ساختند. آنها هر جا رودخانه ی پر آبی می‌دیدند ابتدا با چند ستون چوبی و تکه‌هایی از پوست حیوانات چیزی شبیه چادر و بعد از مدتی با گِل، سنگ و چوب سرپناهی برای زندگی می‌ساختند. ساکنان فلات ایران (و سایر نقاط جهان که بعداً به آنان خواهیم پرداخت) توانسته بودند پیشرفت‌های زیادی در زمینه‌های مختلفی از جمله ساخت و استفاده از ابزار کسب کنند. البته گمان نکنید که تنها به مسائل جسمانی و  طبیعی توجه داشتند، مردم آن روزگار نیز مانند غارنشین‌ها همچنان از پدیده‌های طبیعی و خدایان مربوط به آن ترس داشتند و مراقب بودند کاری نکنند که باعث خشم خدایان و پدرکشتگی ایشان با خودشان شوند. ساکنان فلات ایران به نسبت انسان‌های پارینه سنگی به درک عمیق‌تری از خداوند رسیده بودند. شاید بپرسید: یعنی خدای یکتا را قبول کردند؟ نه نه، هنوز خیلی زود است. آنها هنوز چند خدایی داشتند و برای هر پدیده یا موضوعی در اطراف خود، خدای جدایی را پرستش می‌کردند. تفاوت این نوع پرستش آنان با خداپرستی انسان غارنشین در تعدد بیشتر خدایان بود. ساکنان فلات ایران دیگر در غار نبودند. وسایل پیشرفته‌تری برای زندگی داشتند. معجزه‌ی آتش را درک کرده بودند و مهم‌تر از آن، اینها کشاورز بودند. پس مسلماً خدایان بیشتری هم داشتند. شاید کمی خنده‌دار باشد اما باید بدانید ساکنان فلات ایران به درک اینکه خداوند می‌داند بنده دارد رسیده بودند. یعنی آنها می‌گفتند خداوند ما را می‌بیند پس ما نیز باید او را ببینیم، باید در همه چیز و همه جا رد و نشانی از او بگذاریم، در معماری، هنر، سرود و غیره. انسان از همان لحظه‌ی خلقت تا روز قیامت محتاج جلب توجه خدای بزرگی است که او را آفریده است. انسان از همان اول فهمید که در مقابل هیچ چیز و هیچکس به تنهایی قدرتی ندارد. از همان زمان هر مراسمی که گرفت حتی یک جشن تولد ساده، در آن تلاش کرد بگوید که می‌داند خدایان هستند تا خداوندانش نیز به او توجه کرده و کمتر پدرش را دربیاورند. به نظر می‌رسد که از زمان سکونت در غار تا دوران زندگی پیشا-آریایی‌ها تحول چندانی در پرستش خدایان رخ نداده است.

کاهنی در معبد

پس هنوز انسان هر روز صبح که بیدار می‌شود لیستی از خدایان را برای امور مختلف ستایش می‌کند. خدای خورشید (این خدا را به یاد داشته باشید چون تا مدت‌های زیادی در صدر جدول پرستش شدگان خواهد بود)، خدای آتش (خدای تازه که علاوه بر گرما لطف می‌کرد و باعث پخت غذای خوشمزه می‌شد)، خدای آب (یادتان هست از کشاورزی گفتیم؟ این خدا باعث می‌شد انسانی که از غار خارج شده، در کنار رودها خانه ساخته و روی زمین دانه و نهال کاشته و عملاً زنده بماند) و خدایان متعدد دیگر. البته باید دانست که خدایان در آن زمان مانند خدای انسان غارنشین آواره و بی‌جا و مکان نبوند بلکه معبد و شکل جسمانی (بُت) داشتند. آخر مگر می‌شود انسان خانه داشته باشد و خدایانش همچنان آواره بمانند؟ ساکنان فلات ایران حالا که خیالشان راحت است به خاطر سکونت در غار توسط حیوانات وحشی خورده نمی‌شوند، از طرفی به لطف کار کشاورزی زمان بیشتری برای استراحت دارند تصمیم گرفتند برای تشکر از خدایان شروع به ساخت خانه برای خدایان کنند. سؤالی که پیش می‌آید این است که خب درون خانه چه باید باشد؟ آفرین، خدایان! البته توجه کنید که داریم از دوره‌ی زمانی‌ای صحبت می‌کنیم که مردم عقلشان در چشمشان بود پس نباید توقع داشت که مردم صرفاً با یادآوری پدیده‌های طبیعی یاد خدایان مربوط به آن بیفتند؛ بلکه آنان باید ببینند تا باور کنند. برای حل این مسئله و دیدار با خدایان نادیدنی که تا آن لحظه فقط قدرت خود را به رخ بشر کشیده بودند و نه چهره‌ی خود را، ساکنان به فکر ساخت تصاویری از خدایان افتاند که به آنها بُت می‌گوئیم. یادتان هست در مدرسه معلم‌ها مبصر یا نمایندهٔ کلاس انتخاب می‌کردند؟ یک نمایندهٔ کلاس چه ویژگی داشت؟ به نظر من همین که انتخاب می‌شد، کافی بود. حالا نماینده می‌توانست هر کاری که می‌خواهد با کلاس و اعضای آن انجام دهد. بیایید این ویژگی انتخاب را ببریم در میان ساکنان فلات ایران، یک نفر انتخاب می‌شد تا به نمایندگی از خدایان بر مردم حکومت کند. آیا واقعاً خدایان او را انتخاب می‌کردند؟ قطعاً خیر! اما موضوع انتخاب از سوی خدایان دلیل محکمی بود بر سلطه‌ی افراد قوی بر افراد ضعیف، اگر قوی باشی حاکم می‌شوی، اگر نه به راحتی قبول می‌کنی که رعیت باشی. البته این نمایندگی از سوی خدایان فقط محدود به حاکمان نبود بلکه مردانی (چون زنان حق دخالت در این کار را نداشتند) بودند که مسئول پرستش خدایان بودند. آنان که بهتر است از الان به بعد ایشان را به نام کاهن بشناسیم، این باور را به مردم قبولانده بودند که به بهترین شکل می‌توانند خدایان را پرستش کنند و خدایان هم آنان را بیشتر از دیگران آدم حساب می‌کنند. کاهنان وظیفه داشتند که واسطه‌ی بین مردم و خدایان در امور مختلف باشند. در پایان باید گفت که در واقع آن چیزی که باعث فرمانبرداری انسان‌ها از دوران سکونت در غار تا دوران مورد بحث شده ترس از خشم خدا است. بشر از همان دوران تلاش داشت که به هر طریقی خدا را از خود راضی نگه دارد؛ اما با گذشت زمان وی متوجه شد که نه تنها وظیفه‌ی خوشنود کردن معبود خود، بلکه وظیفه‌ی جلب رضایت نماینده‌ی او را هم دارد. با این حال از جایی به بعد بشر به حقیقت هستی و وجود خدای یکتا پی برد. می‌توانید حدس بزنید از چه زمانی؟

 

منابع:

امان‌الله قرشی، ایران نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران.

Albert Carnoy, Pre-Aryan Origins of the Persian Perfect

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.