رمان؛ اثری برای آدمیت
رمان خواندن سرگرمکننده است یا آموزنده؟
زمانی فکر میکردم رمان خواندن وقت تلف کردن است. با خودم میگفتم داستان ساختگی زندگی آدمهای دیگر را بخوانم که چه؟ به جایش روانشناسی و فلسفه میخوانم. چرا وقتم را با رمان هدر بدهم؟ میروم کتابی میخوانم که در هر جملهاش چیز ارزشمندی یافت شود. که هر صفحهاش به اطلاعاتم اضافه کند و چیزهای تازهای یاد بگیرم. کلی کتاب پژوهشی و توسعهی فردی هست که میتوانم وقتم را با آنها پر کنم، چرا رمان؟ به جای رمان باید کتابهای آموزنده و قطور و پرمحتوا بخوانم. از همین کتابهای سختی که آدمهای فهمیده میخوانند. همین کتابهایی که پر از اصطلاحات و عبارتهای خاص هستند و باید چند بار آنها را بخوانی تا فراموشت نشود.
اما دیدم همان روانشناس و فیلسوف و پژوهشگر برای این که با مردم حرف بزند، رمان مینویسد. برای این که حرفهایش تأثیرگذار باشند رو میآورد به نوشتاری غیر از تعاریف و اصطلاحات رسمی و علمی. برای بهتر فهمیده شدن میرود سمت قصه و روایت و استعاره و احساس. دیدم اگر رمان نباشد تاریخ خواندن مثل جویدن سنباده است. خشک و خشن و رنجآور. تاریخ فقط مینویسد گوشهای بردیای غاصب را بهخاطر دزدی بریدند. نمینویسد این بردیای جعلی چرا دزدی کرد. تاریخ مینویسد متفقین و متحدین در میانهی شهر برلین دیوار کشیدند. نمینویسد یک پیرمرد افلیج این طرف دیوار زندگی میکرد و دخترش آن طرف دیوار. تاریخ مینویسد فلان کشور فتح شد، غارت شد. فلان قسمت از کشور جدا شد. نمینویسد چه دلهایی در مرزها با هم پیوند داشتند و سرنوشت آدمهای بریده از هم بعد از خطکشی مرزهای تازه چه شد. باید وقتی تاریخ میخوانی خودت زحمت بکشی و به این ماجراها فکر کنی و بعدش هم آهی سر بدهی و بگویی: «نوچ، ای بابا، مگه میشه انقد ساده ازش گذشت؟ یه جوری نوشته دیوار شد، جدا شد، انگار یه تیکه نون نصف کردن.» اما رمان از همین چیزهایی میگوید که در کتابهای دیگر مغفولاند. از آدمها و افکار و عواطفشان. از چگونه زیستنشان.

درست زمانی که ارزش رمان را دریافته بودم استاد یکی از دروس معارف که آدم خیلی خوبی هم بود؛ اما رمان دوست نداشت با حالت نصحیتگویانهای از در شکایت درآمد که دانشجوی امروزی مطالعه نمیکند. اگر هم چیزی بخواند رمان و کتابهای سطحی میخواند نه تاریخ و فلسفه و روانشناسی و سیاست. بعد هم کتابی معرفی کرد تا بخوانیم. برای راحتی ما رمان معرفی کرد. یک رمان کوتاه با قهرمانی بینقص و خداگونه. دانشجوها هم از در مخالفت درآمدند که وقت نداریم و فلان و بیسار. استاد گفت: «کتاب رمانه، خانوما که دوست دارن رمان، خوندنش آسونه. اصلاً رمان خوندن کار دختراست».
دیگر یادم نیست دانشجوها چه گفتند و چه شد. من با همان جملهی «خانوما که دوست دارن رمان، خوندنش آسونه»، نبرد ذهنی را آغاز کردم. به زیر زنخ دست کرده ستون با خود میگفتم یعنی که چه؟ یعنی خانمها آسانطلباند؟ توش و توان مطالعهی فلسفه و سیاست را ندارند؟ روانشناسی برایشان ثقیل است؟ تاریخ؟ تاریخ برایشان غیرقابل درک است؟ یعنی رمان خواندن یک کار سطحی زنانه است؟

شاید منظور استاد اصلاً این حرفها نبود. ولی حرفش با بستر فکری بدسابقهام که درآمیخت چنین برداشتهایی زاده شد. خیال میکردم چنگیزِ کتاب سیاسی به دستیست که بر کوس فلسفهخوانی مردانه میکوبد و میخواهد رمانها و دخترها را توأمان به آتش بکشد.
حالا که فکرش را میکنم میبینم به هیچ وجه حرف بدی نزد. شاید حرفش بد بوده باشد؛ اما منظورش بد نبود. اصلاً به منظور تحقیر و توهین هم اگر گفت فدای سرش. چه توهین و تبعیض مبارکی. این تنها تبعیضیست که دوستش دارم. حتی اگر فقط همین یک قلم هم مال دخترها باشد، برای داشتن یک زندگی خوب کافیست. رمان خواندن، همین برای خودسازی کافیست.
اصلاً چرا به یک تکه از حرفهایش مثبت نگاه نکنیم و آن را ادامه ندهیم؟ تقطیع که همیشه نباید با اهداف بد و تخریبکننده صورت بگیرد. چطور است این طور بگوییم:
رمان خواندن کار هرکسی نیست. رمان خواندن کار دخترهاست. رمان اثریست پر از افکار و احساسات معمولی و طبیعی و مکرر. سرشار است از لحظههای گونهگون از عشق، غم، شادی، جنون. لحظههایی که همهی آدمها آنها را تجربه میکنند. پر است از آدمهایی که راه میروند و اشتباه میکنند. پشیمان میشوند و جبران میکنند. بلاتکلیفاند و نمیدانند چه باید بکنند. فقیرند و غنی و ترسو و شجاع و دودل و یکرأی و سست و راسخ و چه و چه و چه. رمان پر از حرفها و کارهایی است که به غلط ضعف شمرده میشوند یا به غلط درست به حساب میآیند. رمان تنها اثریست که در آن آدم و آدمیت اهمیت دارد. با آن که زنانه نیست و به تمام آدمیت تعلق دارد؛ اما دخترها به یمن غلظت بالای عاطفه در خونشان، آن را خوب میفهمند. رمان اثریست که خواندنش آسان است و فراموش کردنش سخت. رمان شبیهترین اثر به زندگیست و دخترها به خاطر سهم زیادی که در ساختن زندگی دارند، رمان را دوست دارند.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.