VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

hollow

@hollow

از وقتی یادم‌ می‌آد نوشتم، حتی زمانی که سواد خوندن و نوشتن نداشتم؛ بزرگ‌ترا رو می‌نشوندم کنارم تا حرفام رو بنویسن. از نظرم "نویسندگی" . . .

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

غول آخر افسردگی

راه خروج این هزارتو کجاست؟

برگشتن به روز‌های تاریک افسردگی

اگر با افسردگی دست‌وپنجه نرم کرده باشید، پس آبی به نظر رسیدن نور خورشید، آزار دهنده بودن دنیا، و غم را خوب می‌شناسید. و اگر حالا همچین روزهایی را تجربه می‌کنید، متأسفم، و تا جایی که تجربه شخصی‌ام اجازه بدهد، درکتان می‌کنم. روزهایی را به یاد می‌آورم که هیچ چیز روشنی وجود نداشت. بدنم بتن سنگینی بود که به سختی از جا بلند می‌کردم. دیگر حتی هر شب گریه کردن و حرف زدن با دوستان و خانواده هم تسکین نمی‌شد. به نظر می‌رسید دیگر هیچ وقت نمی‌توانم مثل هم سن و سالانم بخندم و حتی بدنم هم ضعیف‌تر از هر وقتی شده بود. بعد از مدتی، فهمیدم به کمک افراد حرفه‌ای نیاز پیدا کرده‌ام و به مدت یک سال تحت درمان بودم.

فرآیند درمان، خود به تنهایی چالش‌برانگیز و طاقت‌فرسا بود .به غیر از مسائلی مثل پیدا کردن دکتر یا پیدا کردن قرص مناسب با کمک او، که من را خسته می‌کرد، ندیدن نتیجه حقیقی هم طاقت مرا سرآورده بود. روند زندگی‌ام به سختی تغییر می‌کرد. بعدها، حتی وقتی زمانی رسید که نیازی به قرص نداشتم و فکر می‌کردم دیگر خوب شده‌ام، بعضی اتفاقات ریز و کوچک دوباره من را به آن دورهٔ سیاه زندگی برمی‌گرداند و آن احساس سرد و عمیق برمی‌گشت و می‌گفت هیچ چیز عوض نشده، تا ابد اینجا گیر کرده‌ای. مشکل کجا بود؟ مگر همه چیز درست نشده بود؟

بعدها، با خواندن مقالات تخصصی، متوجه شدم همه چیز به ارتباطات میکروسکوپی بین سلول‌های مغز بازمی‌گردد. دانستن این موضوع باعث شد بفهمم چطور باید به واقع با «غول مرحله آخر افسردگی» مواجه شد.

هر نورون یک مسیر برای هدایت پیام عصبی است

مغز بسیار شبیه به نقشه‌ای از راه‌ها و جاده‌هاست. راه‌هایی که نورون‌ها، در آن شبیه به اتوبان‌ها، کمربندی‌ها و جاده‌های نوساز یا قدیمی عمل می‌کنند. نورون‌ها مسیری می‌سازند تا پیام عصبی در آن‌ها عبور ‌کند و از مبدا به مقصد برسد. دقیقاً مثل جاده، مسیری که بیشتر استفاده شود، هموارتر و پرترددتر می‌شود. مهم نیست این مسیر به کجا ختم ‌شود؛ غم یا شادی. مغز به سادگی، مسیر آشنا را انتخاب می‌کند. و این چرخه خودش را تکرار می‌کند: با پیام‌های بیشتر بین دو نورون، پیوند آنها عمیق‌تر می‌شود و مسیر برای عبور پیام‌های بعدی راحت‌تر می‌شود.

در اختلال‌هایی نظیر افسردگی هم مغز به گذر از مسیر همیشگی غم عادت کرده، و بازسازی این عادت، زمان می‌برد. درمان و دارو، می‌تواند جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیرند و شرایط را برای تغییرات عمیق روحی آماده کنند.

فهمیدم باید عمداً مسیرهای جدیدی در مغزم بسازم. اما این یک تصمیم ساده نبود. این یک اعلام جنگ به تمام عادت‌های کهنه بود؛ یعنی بازسازی کامل سبک زندگی‌ام، از خواب تا تفریح. صبح‌ها را بی‌انگیزه اما سر ساعت آغاز می‌کردم و پیاده‌روی عصرانه‌، به شرط گوش ندادن به آهنگ‌های غمگین، به یک عادت تبدیل شد. حتی چند روز مهمان یکی از دوستانم شدم تا محل زندگی‌ام را هم تغییر داده باشم. بعضی روزها، این تلاش‌ها جواب نمی‌داد و خسته می‌شدم؛ اما چیزی که بیش از همه آزارم می‌داد، تفریحات همیشگی بود. چون دیگر از آن‌ها لذت نمی‌بردم. من کسی بودم که هر هفته کتابی می‌خواند و در دو سال پیاپی، ده‌ها جلد کتاب بزرگ و کوچک را خوانده بود. اما در آن شش ماه، نتوانسته بودم حتی یک کتاب را تا صفحه آخر بخوانم. افسردگی یک شیار واقعی در زندگی ایجاد می‌کند. باید برای مقابله با چنین مانع قدرتمندی، با تمام چیزی که باقی مانده جنگید. رفتم کتابخانه و جدیدترین مجلات آشپزی، کتاب‌های سرگرم کننده، و تازه‌های کودک و نوجوان را برداشتم و روی میز گذاشتم. وقتی بعد از یک ماه، توانستم فقط یکی از آنها را تمام کنم، با تمام وجود ذوق زده بودم. طلسم شکسته شده بود. دوباره خودم را آدم مفیدی می‌دیدم.طرحی از راه و مسیر زندگی

روند و نقش آدم شادی را بازی کردن برایم آنقدر جدی شد که تا مدت ها سراغ فیلم و سریال‌هایی که در زمان افسردگی با آنها درگیر بودم نرفتم، تا فرصت کنم خاطرهٔ بهتری را با آنها بسازم.

بعد از چهار سال افسردگی و یک سال تحت درمان بودن، بالاخره آدم جدیدی شده بودم و توانستم به فرایند درمان اعتماد کنم و با نقش بازی کردن، خودم را به زندگی برگردانم؛ انگار که سیم کشی مغزم به کلی تغییر کرده باشد. شاید لازم باشد به حرف اطرافیانمان وقتی می‌گویند :«ناراحت نباش!» یا «شاد باش!» بیشتر فکر کنیم، چون ممکن است مغز ما به مسیرهای غم عادت کرده باشد. تجربه شخصی‌ام به من آموخته احتمالاً چارهٔ راه نقش بازی کردن باشد. این، ابزار آگاهانه‌ی ما برای هموار کردن جاده‌های جدید در مغز است. کمک تخصصی مسیر را ایمن می‌کند، اما این نقش بازی کردن شماست که نیروی تغییر را به کار می‌اندازد: همان ذهن پویا و انعطاف‌پذیرتان. ذهن ما همواره شانس تغییر کردن و بهتر شدن را دارد.

درک می‌کنم مشکلی که با آن دست و پنجه نرم می‌کنید تا چه حد جدی است. واو به واو روزهایی که می‌گذرانید را زندگی کرده‌ام، و تنها توصیه‌ای که در جایگاه یک همدرد می‌توانم خدمت شما ارائه بدهم، این است که از متخصصین درخواست کمک کنید، و با تمام وجودتان بجنگید.

اگر این نوشته را تا اینجا مطالعه کردید یعنی همچنان شعلهٔ شمعی در دلتان سوسو می‌زند. فردی در شما هست که می‌تواند شادترین و خرسندترین قلب را داشته باشد. مراقب او باشید، همان کسی که حتی وقتی نور خورشید آبی به نظر می‌رسد، این متن را می‌خواند. برای هردوی شما آرزویی از جنس بهترین‌ها را دارم.

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.

Mikimiki
میکی

2 روز پیش

comment more-options

جالبه خیلی کمتر آدم هایی رو دیدم که از افسردگی عبور کرده باشن و بیان راجع بهش بگن چون اکثر افرادی که دیدم با افسردگی راحت بودن و دلیلی نمیدیدن که خودشون رو از اون موقعیت رها کنن

hollow
هستی دشتگرد

2 روز پیش

more-options

شاید چون اکثر افراد نمی‌دونن رفتار سالم و ناسالم چطوره و چه نتایجی داره. و نکته مهم برای عبور از افسردگی، میل و انگیزه‌ست. و این وقتی ایجاد می‌شه که فرد به نتیجه‌‌ی قابل قبولی در رابطه با بهبود اوضاع برسه. من فکر می‌کنم اگر افراد نظراتشون رو تبادل کنن، بشه به نتایج بهتری رسید. شاید هر کس نکته‌ای داشته باشه که دیگری بهش فکر نکرده. در آخر، ممنونم که نظرت رو باهامون به اشتراک گذاشتی. ^^

Kaveh
محمد

3 روز پیش

comment more-options

واقعا متن خوبی بود و یادآوری کرد که افسردگی جدیه، اما با ورزش، گفتگو و کمک گرفتن می‌شه باهاش مقابله کرد. و اینم فهمیدم که کمک گرفتن از دیگران خیلی بهتره تا اینکه آدم از بین بره خسته نباشید امیدوارم همیشه بهترین هارو بنویسید

hollow
هستی دشتگرد

3 روز پیش

more-options

ممنون از بازخوردتون و توجه نگاهتون. امیدوارم هر روز به سمت بهتر شدن حرکت کنید و بهترین‌ها رو برای خودتون رقم بزنید.

Vox999
Vax'ildan

3 روز پیش

comment more-options

چه احساس آشنایی داشت خوندن این متن، ممنون که دیدگاهت رو به اشتراک گذاشتی♡.

Melikaazizi8400
Nana

3 روز پیش

more-options

سلام عالی بود یبار تو مکالمات تایلر دوردونیمون ی چکیده ای از این سیم کشی مجددد گفتی منتهی به دلایلی این راهکار طلایی رو فراموش کرده بودم از خط به خط خوندن این متن لذت بردم و دوباره میخوام سرما شم مرسی بوس بهت

hollow
هستی دشتگرد

3 روز پیش

more-options

ممنون از شما برای توجه‌تون. ♡