رمان بادبادکها؛ داستانی از ایستادگی مردم عادی در برابر آلمان نازی
آشنایی با عاشقانهای تاریخی که در فرانسه اشغالی رقم میخورد
جنگ جهانی دوم، منشاء خلق آثار ادبی فراوانی در جهان شده است. رنجها و تحولات گستردهای که در این نبرد سراسری صورت گرفت؛ اندیشمندان، شاعران، نویسندگان و سیاستمداران را متاثر کرد.
داستان بادبادکها اثر رومن گاری یکی از کتابهایی است که فضای فرانسه در جنگ جهانی دوم را به صحنه نمایش میآورد. در این کتاب از رشادت، تعلل، سراسیمگی و خیانتها خواهیم خواند.
و در این یادداشت ضمن آشنایی با زندگی نویسنده، با درونمایه داستان آشنا خواهیم شد.
درباره رومن گاری خالق رمان بادبادکها
رومن گاری نویسنده، سیاستمدار و دیپلمات برجسته فرانسوی در ۸ می سال ۱۹۱۴ به دنیا آمد. زادگاه این نویسنده در شهر ویلنیوس بود؛ ویلنیوس که الان در لیتوانی واقع است در زمان تولد رومن، جزئی از قلمروی امپراطوری روسیه بود. او به خانوادهای یهودیتبار تعلق داشت. پدر رومن گاری هنگامیکه او کودک بود خانوادهشان را ترک کرد و او همراه با مادرش مدتی را در کشور لهستان (شهر ورشو) گذراند. وقتیکه چهارده ساله بود، دوباره به مهاجرت تن داد و با مادرش به شهر نیس در فرانسه آمد. در اروپای غربی یهودیان بیشتر تحمل میشدند و شانس بیشتری برای ارتقای مالی و اجتماعی داشتند.
پس از طی دوران دبیرستان، رومن گاری به دانشگاه رفت و در رشته حقوق مشغول به تحصیل شد. او در دانشگاه پاریس، درسش را به پایان رساند.
رومن گاری انسانی جسور و شجاع بود و برای گذراندن دوره خدمتش به نیروی هوایی فرانسه پیوست. وقتیکه ۲۵ سال داشت جنگ جهانی دوم آغاز شد و رومن گاری به عنوان خلبان به ارتش فرانسه ملحق شد.
فرانسه در آغاز شانس چندانی نسبت به ماشین جنگی آلمان نداشت و ظرف یکسال اشغال شد. اما گروههای مقاومت گوناگونی در داخل کشور شکل گرفتند. شارل دوگل نیز که یکی از نظامیان باسابقه فرانسوی بود رهبری نیروهای مخالف اشغال را با عنوان فرانسه آزاد بر عهده گرفت. رومن گاری نیز به واسطه افکار لیبرال خود به شارل دوگل و نیروهای فرانسه آزاد پیوست و در نبردهایی در اروپا و آفریقای شمالی شرکت کرد.
رومن گاری نخستین رمانش را که تربیت اروپایی نام داشت در سال ۱۹۴۵ و هنگامیکه جنگ جهانی دوم به پایان نرسیده بود، نوشت.
با به اتمام رسیدن جنگ، به عنوان یک دیپلمات فرانسوی فعالیت خود را در شهرهای مختلف اروپایی آغاز کرد. پس از آن نیز مدتی را به عنوان سخنگوی هیات فرانسوی در سازمان ملل مشغول به کار بود و پس از آن، شغلش را کنار گذاشت تا به صورت جدی بر روی نویسندگی تمرکز کند. کتاب ریشههای آسمان این نویسنده در سال ۱۹۵۶ منتشر شد و توانست جایزه گنکور را برای نگارش این اثر به دست بیاورد.
رومن گاری در طول حیات خود دهها رمان و نمایشنامه با موضوعات مختلف منتشر کرد. برخی از آثار او با نامهای مستعاری نظیر امیل آراژ نوشته شدهاند. رومن توانست با اینکار هیات داوران جایزه گنکور را فریب دهد و برای دومین بار، برنده جایزه آنها شود. جایزه گنکور تنها یکبار به هر نویسنده میرسد. اما او با استفاده از نام مستعار باعث شد که رمان زندگی در پیش رو نیز این جایزه را به دست بیاورد. این مسئله تا پس از مرگ نویسنده، مخفی باقی مانده بود.
رومن گاری بعد از دست دادن همسرش، زندگی پر درد و رنجی را میگذراند و برای همین به زندگیاش با شلیک گلولهای در ۲ دسامبر سال ۱۹۸۰ پایان دهد. او در آنزمان 66 سال داشت و در شهر پاریس به خاک سپرده شد.
درباره کتاب بادبادکها
بادبادکها داستان پسر جوانی به اسم لودو است که همراه با عمویش، آقای امبروز در مزرعهای کوچک واقع در نرماندی زندگی میکند. این جوان مانند دیگر اعضای خانوادهاش حافظهای بسیار قوی دارد. عمو امبروز نیز کارهای عجیبی میکند؛ او عاشق درست کردن بادبادکهاست و او را به عنوان رئیس انجمن بادبادکسازهای فرانسه انتخاب کردهاند. بسیاری از فرانسوی ها وقتی به روستای آنها میآیند، بادبادکی نیز از عموی لودو خریداری میکنند.
لودو در همان دوران نوجوانی خود، عاشق دختری به نام لیلا میشود. او اشرافزادهای لهستانی است و با خانواده محترم خود برای تعطیلات به عمارتی باشکوه در نورماندی میآید. این روند عاشقانه در جایجای داستاندیده میشود و پایانی خوش را رقم میزند.
داستان بادبادکها در دوران جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و بیشتر رویدادهای آن نیز به روستایی در نورماندی مربوط است. متفقین از همین منطقه، فرانسه را از نازیها بازپس میگیرند. برای همین این روستا در داستان، اهمیتی نمادین دارد.
بادبادک نیز نقش مهمی در کتاب ایفا میکند و نمادی از آزاداندیشی و رهایی است. در دوران اشغال، نیروهای نازی برای حداکثر ارتفاع مجاز بادبادکها، محدودیت وضع میکنند. چندبار هم بادبادکها به محل دعوا تبدیل میشوند و عموی لودو به خاطر آنها به زندان و اردوگاه میافتد. زیرا او برای کودکان یهودیای که در دهکده کناری مخفی شده بودند؛ بادبادک درست کرده است. در این جنگ فلاکتبار بسیاری از شخصیتها تغییر پیدا میکنند و از خود رشادتهای تعجبآوری نشان میدهند.
این کتاب با وجود آنکه یک رمان تاریخی است عشق پاک دو نوجوان را به خوبی نشان میدهد. با آغاز جنگ جهانی دوم و حمله آلمان نازی به لهستان، لیلا و خانواده اشرافیاش مفقود میشوند و لودو در خیال خود با آنها حرف میزند و به فکرشان است. او آرزو میکند که معشوق و خانوادهاش به عمق جنگلها رفته باشند و در آنجا خود را از گزند نازیها حفظ کنند.
این کتاب جذاب و خواندنی در سال ۱۹۸۰ منتشر شد.
ترجمه آن به زبان فارسی در سال ۱۳۹۹ و به وسیله ماه منیر مینوی صورت گرفت و انتشارات توس آن را منتشر کرد. این کتاب تاکنون شش باز تجدید چاپ شده است و طرفداران بسیار زیادی در بین مخاطبان خارجی و داخلی دارد.
نقد کتاب بادبادکها
کتاب بادبادکها یک رمان تاریخی و نمادین است. در جایجای این اثر به وقایع مهم و تاثیرگذار تاریخ فرانسه به طور خاص و تاریخ اروپا به شکل عمومی اشاره میشود. عناوین شخصیتها، محلها و تاریخها همه نشاندهنده گذشته فرانسه هستند.
کتاب تاکید دارد که شخصیت اصلی داستان، لودو و عمویش از حافظهای بسیار قدرتمند بهرهمند هستند و هرگز گذشته و انقلاب فرانسه را فراموش نکردهاند. برخی معلمان لودو نسبت به این توانایی او هشدار دادهاند و میگویند این دقتنظر کار دستش میدهد. حافظه قوی لودو نهایتا کمکش میکند تا بتواند نقشی محوری در گروه مقاومت فرانسه ایفا کند و اطلاعات سری را با به خاطر سپردن به دست انسانهای مورد اطمینان برساند. از طرف دیگر کل دهکده او را فردی مجنون میدانند برای همین هیجیک از ماموران به چنین فردی شک نمیکنند و میگذارند که آزادانه جابجا شود.
در حقیقت انسانهایی مثل لودو و عمویش، استثنا هستند، آنها نسبت به گذشته آگاهی بالایی دارند و برای آینده احساس نگرانی میکنند. عموی
لودو که بادبادکساز قصه ماست جنگ جهانی اول را تجربه کرده است و نسبت به هر جنگی حس بدی دارد.
او نسبت به وقوع جنگی جدید نگران است اما دیگران به جای توجه به سخنان او، مورد تمسخر قرارش میدهند و فکر میکنند که دیوانه شده است.
در این داستان شخصیتهایی وجود دارند که با تمام وجودشان جان یهودیان را نجات میدهند، به چتربازان متفقین و پناهندگان کمک میکنند و در طرح و نقشههای نیروهای آلمان نازی مشکل ایجاد میکنند.
برخی از آنها در این راه جان خود را از دست میدهند یا به اردوگاههایی هولانگیز راه مییابند.
اما همه آنها امید به پیروزی دارند و در این راه از ایثار جانشان هیچ ابایی ندارند. قهرمانان این داستان انسانهایی معمولی و بعضا دارای مشاغل پستی هستند که به دلیل وجدان پاک خود به جرگه آزادیخواهان میپیوندند.
در کتاب بادبادکها به ماجرای دریفوس، ایستادگیهای ژاندارک و مقاومت در انقلاب فرانسه اشاره میشود. این رمان به ما کمک میکند تا با تاریخ کشور فرانسه به خوبی آشنا شویم.
خواندن کتاب بادبادکها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به تاریخ فرانسه و طرفداران رومن گاری از خواندن این داستان لذت خواهند برد. اگر به موضوع جنگ جهانی نیز علاقهمند هستید، بادبادکها برایتان اثری خواندنی خواهد بود. رومن گاری قلمی گیرا و جذاب دارد و با توجه به حضور خود در جنگ جهانی دوم جزئیاتی بینظیر را در کتابش قرار داده است به گونهای که بادبادکها از نظر دقت در روایت وقایع، با آثار تاریخی تطابق دارد.
دوستداران داستانهای عاشقانه نیز میتوانند با کتاب بادبادکها ارتباط برقرار کنند.
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.