VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

SadraD34

@SadraD34

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

نقد و بررسی فیلم باشگاه مشت زنی (Fight Club)

در باشگاه «مشت زنی» حرف‌های مهمی زده می‌شود که در رهایی انسان دنیای مدرن به سمت آزادی نقش اساسی دارد. اما آیا این حرف‌ها سینمایی می‌شود و تاثیرگذار است؟ در نقد فیلم به این موضوع می‌پردازیم.

فیلم باشگاه مشت‌زنی (Fight Club) اثر دیوید فینچر

 

جدا از اینکه «باشگاه مشت زنی» فیلم خوب یا بدی است باید به این نکته اذعان کرد که این فیلم یکی از مهم‌­ترین آثار سینمایی دهه ۹۰ میلادی است. فیلم از همان ابتدا با حاشیه‌­هایی در انتخاب کارگردان و تیم بازیگری همراه بود که سرانجام دیوید فینچر (پس از ساخت سه فیلم «بیگانه ۳»، «هفت» و «بازی») به عنوان کارگردان و ادوارد نورتون، برد پیت و هلنا کارتر به عنوان بازیگران اصلی انتخاب شدند. بازیگرانی که هیچ‌­کدام انتخاب اول عوامل فیلم برای ایفای نقش نبودند. فیلم در گیشه به موفقیت چندانی دست نیافت ولی فروش دی­‌وی‌­دی‌­های فیلم پس از پایان اکران، موفقیت مالی برای این اثر دربرداشت. همچنین باشگاه­‌های مبارزه متعددی تحت تأثیر این فیلم در آمریکا شکل گرفت و به دلیل ویدیوهای آنلاینی که از این باشگاه‌­ها پخش شد، مقامات مجبور به دخالت و جلوگیری از فعالیت این باشگاه‌­ها شدند. این فیلم که در ژانر درام، دلهره‌­آور ساخته شده با نمره بالای ۸/۸ جز ۲۵۰ فیلم برتر IMDB است.

 

مشکلات زندگی انسان دنیای مدرن؛ شعار یا واقعیت؟

نقش اول فیلم (ادوارد نورتون) که همان راوی داستان است و هیچ اسمی ندارد، شخصی است که دچار روزمرگی شده که همین امر باعث بروز مشکلاتی از قبیل بی‌­خوابی و عدم رضایت شغلی برای او می‌­شود و به فکر راه درمانی برای مشکلات خود است. معضلاتی که انسان دنیای مدرن با آن دست و پنجه نرم می‌­کند و در پی یافتن راه حل برای آن می‌­باشد تا بتواند زنجیر اسارت و برده‌­داری نوین را از تن خود باز کرده و سپس به مبارزه با نظام­ سرمایه‌­داری‌­ای برود که چنین دنیایی برای او ساخته­ تا بتوانند بیشترین سواستفاده را از انسان ببرد. تمامی این اطلاعات در همان چند دقیقه ابتدایی فیلم توسط راوی به­‌صورت ناقص و با دیالوگ­‌گویی در اختیار مخاطب قرار می‌­گیرد اما چون هیچ‌­کدام از این موارد در فیلم به درستی ساخته نشده و توسط کارگردان به آن پرداخته نمی‌­شود، تبدیل به شعار شده و تأثیری در ذهن مخاطب نمی‌گذارد.

 

ادوارد نورتون در نقش راوی داستان و کاراکتر اصلی فیلم
ادوارد نورتون در نقش راوی داستان و کاراکتر اصلی فیلم

 

فرار انسان از زنجیر اسارت و رسیدن به آزادی 

با وارد شدن کاراکتر تایلر دردن (برد پیت) به داستان، وارد فصل جدیدی از فیلم می‌­شویم تا اثر راهکار خروج از این مشکلات را در اختیار بیننده بگذارد. دردن شخصیتی است که راوی دوست دارد جای او باشد، جای او زندگی کند، کارهای او را انجام دهد و اخلاقیات او را داشته باشد. او در واقع آمال و آرزوهای راوی است. زیرا برخلاف شخصیت منفعل او، دردن یک انسان کنش­‌گر است. اما آیا کنش‌­گر بودن به تنهایی راهی برای رسیدن به آزادی است؟ دردن هم از مشکلات و معضلات انسان امروزی به‌­خوبی آگاه است و با دیالوگ‌­گویی آن­‌ها را شرح می‌­دهد. صحبت‌­های مهمی از دهان این کاراکتر بیرون می‌­آید که سال‌­ها به عنوان دیالوگ‌­های ماندگار سینما استفاده شد. ولی متأسفانه او هم مثل راوی فقط شعار می­‌دهد. وقتی یک اثر در مدیوم سینما ساخته می‌­شود باید حرف‌­های مهمی که در قالب آن زده می‌­شود را به تصویر بکشد. «باشگاه مشت ­‌زنی» فقط حرف می‌­زند. فقط سخنرانی می‌­کند. فقط شعار می‌­دهد. نکته جالب ماجرا اینجاست که کارگردان هم کاملاً به این موضوع واقف است زیرا در یک پلان، دردن به راوی می‌گوید: «نمی­‌خواهم برایت سخنرانی کنم»، ولی باز هم فقط سخنرانی می‌­کند. در موارد اندکی هم که فیلم از قالب دیالوگ‌­گویی بیرون می‌­آید و به داستان می‌­پردازد، شاهد صحنه­‌های دلخراشی هستیم که اکثر مخاطبان تحمل دیدن آن را نداشته و از تصویر رو برمی‌­گردانند. وظیفه هنر ایجاد حس خوب از طریق فرم درست در مخاطب است، نه خلق تصاویری که جز احساس نامطلوب تأثیر دیگری ندارد. همان‌­طور که بالاتر اشاره شد، فیلم می‌خواهد انسان را از زنجیر اسارتی که دنیای مدرن برای او ساخته است برهاند و وظیفه این کار را بر عهده دردن گذاشته است. اما او به‌­جای متحد کردن انسان‌­ها در راه مبارزه با ظلم و رهایی از زنجیر برده­‌داری، آن­‌ها را به جان همدیگر می­‌اندازد. انسان‌­ها در رینگ مبارزه قرار می‌­گیرند و تا سرحد مرگ همدیگر را کتک می­‌زنند و از این کار لذت می­‌برند. کارگردان نه تنها در یک سکانس بلکه بارها و بارها این صحنه­‌های خشونت­‌بار، وحشیانه و ضدانسانی را به تصویر می‌­کشد. باشگاه مشت‌زنی که دردن خلق می­‌کند، نه تنها زنجیری را نمی‌­شکند بلکه انسان‌­ها را دردطلب (از نوع مازوخیستی) می­‌کند و انسانی که به‌جای پذیرش درد آن را برای خود خلق می‌­کند هیچ­‌گاه تصمیم به مقابله با آن نمی‌­گیرد. بنابراین این فیلم نه تنها فقط شعار می‌دهد بلکه به شعارهایش هیچ باوری نداشته و ضد آن عمل می­‌کند. دردن در روابط جنسی نیز هیچ ارزشی برای انسان قائل نیست که کارگردان در چندین پلان مختلف این موضوع را نشان می‌­دهد. او کارگر رستوران است و در غذای متمولان و ثروت­مندان ادرار می‌­کند!

 

برد پیت در نقش تایلر دردن
برد پیت در نقش تایلر دردن

 

شخصیت دردن؛ ضد نظام سرمایه‌­داری یا عامل آن؟

دردن که نقش فرشته نجات انسان از معضلات زندگی در دنیای مدرن را دارد، یک شخصیت تفرقه‌­انگیز، مازوخیست، ضد زن، لمپن و کنش­‌گر است. کنش­‌گر بودن دردن نه تنها انفعال راوی را از بین نمی‌­برد بلکه او را به ناکجا آبادی می‌­فرستد که دیگر راه بازگشت ندارد. نتیجه اتحاد قلابی انسان­‌ها که دردن شکل می‌­دهد، ارتشی از ربات‌­ها می‌­شود که دیگر هیچ اختیاری از خود ندارند و طبق برنامه‌­ای که در سیستم‌عامل آن­ها درج شده عمل می­‌کنند. انسان­‌هایی که دیگر هویتی نداشته و حتی اسم خود را فراموش می­‌کنند. کسانی که دچار مشکلات زندگی ماشینی دنیای سرمایه‌­داری شده بودند از چاله به چاه می‌­افتند و تبدیل به خود ماشین می‌­شوند. آیا همچین موجودی ضد نظام­ سرمایه‌­داری امروزی است و قابلیت قیام علیه آن را دارد؟ در دنیای شعارزده فینچر بله ولی در واقعیت عامل همچین سیستم‌­هایی می‌­شود.

 

به تصویر کشیدن خشونت‌های شدید در سکانس‌هایی از فیلم
به تصویر کشیدن خشونت‌­های شدید در سکانس‌­هایی از فیلم

 

«باشگاه مشت ­‌زنی» فیلم مهمی است چون حرف­‌های مهم می­‌زند اما فیلم بدی است چون حرف­‌ها در مرحله شعار باقی می‌­ماند و وقتی زمان عمل می‌رسد، ضد شعارهای خود عمل می­‌کند و از انسان موجودی می­‌سازد که هیچ امیدی به آزادی او نیست.

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.

ZMVI
Zahra Mostafavi

11 ماه پیش

comment more-options

ممنون از نقد خوبتون