تصویر ایران در تاریخنگاری مدارس افغانستان
محتوای درسی کتب درسی تاریخ افغانستان باعث شکلگیری چه نگاهی در دانشآموزان افغانستانی میشود؟
کتابهای درسی تأثیر چشمگیری بر شکلدهی اندیشه و دیدگاه دانشآموزان دارند. به همین دلیل، حکومتها اغلب از این ابزار برای ترویج ایدئولوژیهای خود استفاده میکنند، بهویژه در رشتههایی که با هویت و تفکر جامعه ارتباط مستقیم دارند. کتابهای تاریخ از جمله مهمترین این منابع هستند، زیرا علاوه بر انتقال اطلاعات تاریخی، نقشی کلیدی در تقویت هویت ملی و وحدت اجتماعی ایفا میکنند. ازاینرو، این کتابها معمولاً تحت تأثیر ایدئولوژی حکومتهای وقت قرار گرفته و روایتگر تاریخ از زاویه دید مورد تأیید آنها هستند. همانطور که پیشتر بیان شد، در بسیاری از کشورهای منطقه، کتابهای تاریخ بیشتر بازتابدهنده ایدئولوژی حکومتها هستند تا ارائهدهنده نگاهی علمی و بیطرفانه. در این روایات، دشمنان ایدئولوژیک حکومتها بهعنوان دشمنان تاریخی مردم معرفی میشوند و گروهی در تاریخ بهعنوان «دوست» یا «دشمن» جلوه داده میشوند. این نگاه ایدئولوژیک در واقع نوعی بهرهبرداری سیاسی از تاریخ به سود حکومتها است. چنین رویکردی در کشورهای منطقه به طور مثال در افغانستان زیاد دیده می شود.
فراز و نشیبهای تاریخی موجب شده است که امروز کشوری به نام افغانستان در همسایگی ایران وجود داشته باشد. تاریخ این سرزمین همواره با تاریخ ایران درهمتنیده بوده و اشتراکات فرهنگی و تاریخی فراوانی میان این دو کشور دیده میشود. در این نوشتار، کتابهای درسی پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم که توسط وزارت معارف افغانستان منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارند، مورد بررسی قرار گرفتهاند.
نویسندگان کتب مدارس افغانستان تلاش زیادی برای هویتسازی تاریخی برای این کشور داشتهاند و در این هویتسازی، سعی کردهاند ایران و فرهنگ ایرانی را نادیده بگیرند. این در حالی است که افغانستان همواره بخشی از خراسان بزرگ به شمار میرفته و تاریخ این کشور ارتباطی ناگسستنی با ایران دارد. برنامهریزان کتب درسی با نادیده گرفتن این ارتباط، به تاریخ خود آسیب زدهاند. شاید بتوان گفت علت عمیق نشدن کتابها در دورههای مختلف، همین مسئله است. بهطوریکه هر کتاب بهطور میانگین شامل چهلوسه درس است و نویسندگان در هیچ دورهای عمیق نمیشوند. برای مثال، حکومت طولانیمدت ساسانیان تنها در یک یا دو صفحه خلاصه شده است. این روایت سطحی و داستانگونه از تاریخ، ارزش علمی آن را کم کرده و در نگاه عموم، تاریخ را به داستانسرایی صرف تقلیل داده است. به ویژه دوران ساسانی تحت تاثیر فتوحات اسلامی و نگاه مذهبی حکومت شاهد داستان سرایی صرف هستیم. در کتب درسی افغانستان، حکومتی چون ساسانیان بهویژه به عنوان یک حکومت غیراسلامی و مخالف با دین اسلام به تصویر کشیده میشود البته این نگاه درست است اما در این متون، حکومت ساسانی به عنوان یک دوره استبدادی و فاسد معرفی میشود که به دنبال سلطهگری بوده.
برای کاهش نقش ایران در تاریخ افغانستان، نویسندگان بر حکومتهای محلی کوچک افغان یا حکومت افغانها در هند تمرکز کرده و بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی این سرزمین را نادیده گرفتهاند. این رویکرد، خلأهای چشمگیری در روایت تاریخ افغانستان ایجاد کرده است.
عدم اشاره به اشتراکات فرهنگی میان ایران و افغانستان و معرفی ایرانیان بهعنوان «غاصبان سرزمین افغانستان»، نگرشی ایرانستیزانه در ذهن دانشآموزان ایجاد میکند. این در حالی است که این منطقه همواره بخشی مهم از قلمرو فرهنگی ایران بوده است.
آنها همچنین از حدس و گمان پژوهشگران سوءاستفاده کرده و بسیاری از نظریهها یا داستانهای تاریخی مورد تردید را بهگونهای مصادره به مطلوب کردهاند که گویی قطعیت دارند. برای مثال، در بحث محل تولد یا فعالیت زرتشت، شمال افغانستان بهعنوان محل قطعی معرفی شده است، در حالی که پژوهشگران درباره این موضوع توافقی ندارند و حتی آذربایجان نیز بهعنوان یکی از احتمالات مطرح است. در حالی که یک مورخ واقعی در چنین مواردی از اظهار نظر قطعی پرهیز میکند. نویسندگان این کتابها زرتشت را با اطمینان کامل اهل بلخ معرفی کردهاند.
از سوی دیگر، هرچند به تاریخ اساطیری و سلسلههای پیشدادیان و کیانیان اشاره شده است، اما این بخشها نیز فاقد عمق و تحلیل جامع هستند و تنها به خلاصهای از داستانهای شاهنامه محدود شدهاند. یکی از ایرادات غیرقابل چشمپوشی این کتابها، ذکر نکردن منابع در انتهای کتاب است. این کمبود، بهویژه برای آثاری که در فضای آموزشی و آکادمیک ارائه میشوند، غیرقابلقبول است.
به نظر میرسد وزارت معارف افغانستان در تلاش بوده است هویتی مستقل برای دانشآموزان این کشور بسازد، اما این کار به شکلی غیرعلمی و جانبدارانه انجام شده است. نتیجه این رویکرد، کتابهایی است که نهتنها از اعتبار علمی کمتری برخوردارند، بلکه میتوانند نگرشی نادرست از تاریخ ایجاد کرده و مانع از همدلی فرهنگی میان ایرانیان و افغانها شوند.
منابع: کتابهای درسی صنف دهم، یازدهم و دوازدهم افغانستان
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.