قد علم کردم مقابل حسرتها با «کتابخانه نیمه شب»
در این مطلب، «کتابخانه نیمه شب» را بررسی میکنیم؛ کتابی که این روزها اسم آن را زیاد شنیدید. این کتاب داستان این روزهای زندگی همه ما است.
یکی از صدها فکری که قبل از خوابیدن سراغ ما میآید و خواب خوش را از چشمان ما فراری میدهد، مرور حسرتهایمان است. از حسرتهای بزرگ و سرنوشتساز مانند رها کردن یا همراهی آدمها تا حسرتهای کوچک مثل انتخاب یک مدل مو!
حتماً این تعبیر را شنیدهاید که در حقیقت خواب هم نوعی مرگ است و مرگ آخرین خواب ما خواهدبود. حالا فکر کنید هنگام آخرین خواب کل زندگیمان، قرار است دهها حسرت به ما هجوم بیاورند.
اگر نمیخواهید تا آخرین لحظه زندگی حسرتهایتان همراه شما باشند، باید آنها را بشناسید و حسرتهایتان را زندگی کنید!
«کتابخانه نیمه شب» شما را در این راه همراهی خواهد کرد و با داستانی جذاب و آموزنده به شما یاد میدهد چگونه کتاب حسرتهای خود را در آتش زندگیبخش دنیا بسوزانید و از همین لحظه بهترین زندگی که میتوانید داشته باشید را بسازید.
معرفی، نقد و بررسی «کتابخانه نیمه شب»
همراه من در کتابخانه نیمه شب قدم بزن!
نورا سید یک دختر ۳۵ ساله است که به افسردگی مبتلا است. با مرگ گربهاش ناگهان تمام حسرتهای زندگیاش به او هجوم میآورند. نورا دختری باهوش است که از دوران کودکی موقعیتهای فوقالعادهای برای ساخت یک زندگی موفق داشته است و تمامی آنها را یکی پس از دیگری سوزانده. حالا با از دست دادن گربهاش بار دیگر این حقیقت که در ۳۵ سالگی شغل ثابت ندارد، خانواده ندارد، دوست نزدیکی ندارد و . . . به او سیلی محکمی میزند و ماجراهای پس از آن باعث میشود، کتابخانه نیمه شب ظاهر شود تا به او کمک کند تمام موقعیتهایی را که سوزاندهاست بار دیگر زندگی کند.

شما دوست داشتید جای نورا باشید؟ دوست داشتید حتی یک فرصت دیگر داشته باشید تا بخشی از زندگی خود را تغییر دهید؟
«کتابخانه نیمه شب» از همان ابتدا مخاطب را با خود همراه میکند و به بررسی مشکلی میپردازد که در دنیای مدرن امروز، هر لحظه با آن درگیر هستیم. این کتاب قصد ندارد دنیا را جایی زیبا و بدون هیچگونه ناراحتی نشان دهد بلکه به شما نشان میدهد در هر دنیایی زندگی کنید شما، شما هستید و تصمیمهایتان همین تصمیمها خواهد بود!
شما در اعماق وجود خود میدانید چه تصمیمی باعث میشود زندگیتان تبدیل به زندگی ایدهآلی شود که در رویاهای شبانهتان به آن فکر میکنید. «کتابخانه نیمه شب» به شما میگوید هیچ موقع برای عمل به این تصمیم دیر نخواهد بود! حتی اگر حس میکنید سن شما بالا رفته یا موقعیت شغلی و دانشگاهی موردعلاقهتان دیگر از دست رفته است، شما میتوانید با یک حرکت بازی را به نفع خودتان تغییر دهید.
تنها ضعف «کتابخانه نیمه شب» این است که شاید بهتر بود جزئیات، دقیقتر و کاملتر توصیف میشدند. چراکه جزئیات میتوانند پیوند مخاطب و کتاب را قویتر کنند.
خالق «کتابخانه نیمه شب» کیست؟
نویسنده کتابخانه نیمه شب «مت هیگ» روزنامهنگار انگلیسی است. مت هیگ مثل اکثر ما در برههای از زندگیاش به افسردگی مبتلا شد و تا پای خودکشی رفت اما تصمیم گرفت به خود یک فرصت دوباره بدهد.
در واقع رمان «کتابخانه نیمه شب» الهام گرفته از تجربه افسردگی و خودکشی مت هیگ است. مهمترین هدف نویسنده از نوشتن این رمان اثبات این است که زندگی را با تمام رنجها و سختیهایش باید ستایش کرد و هیچگاه برای تغییر زندگی دیر نیست.
معنای «کتابخانه نیمه شب» چیست؟
چرا مت هیگ عنوان این کتاب را «کتابخانه نیمه شب» گذاشته است؟
کتابخانه جایی است که به ازای هر تصمیم ما در زندگی، سرنوشتی متفاوت را به عنوان یک کتاب ثبت و نگهداری میکند. نیمه شب زمانی است که عدهای خواب و عدهای همچنان بیدار هستند، در این کتاب نیمه شب به مرزی میان مرگ و زندگی تشبیه شده است. یعنی زمانی که عدهای همچنان در خواب زندگی آسوده هستند، عدهای با مرگ دست و پنجه نرم میکنند.
چرا «کتابخانه نیمه شب» را بخوانیم؟
همه ما این جمله را زیاد شنیدیم که «تو خیلی بااستعداد و باهوش بودی، اما درست از آنها استفاده نکردی!»
همین یک جمله کافی است تا ما خودمان را بابت ادامه ندادن یک کلاس در کودکی، انتخاب رشته دانشگاهی، انتخاب شغل، انتخاب همراه زندگی و ... سرزنش کنیم و فوراً به این فکر بیفتیم که کاش میشد یکبار دیگر زندگی کنم و انتخابم را در آن لحظه تغییر دهم.
«کتابخانه نیمه شب» همان جایی است که به شما فرصت میدهد تا چند بار زندگی کنید.
موقعی که میخواهید کتاب را شروع کنید، لطفاً همان حسرتی که بر کل زندگیتان سایه انداخته است را در ذهنتان میخکوب کنید و سپس شروع به خواندن کنید. با نورا به راحتی میتوانید همذات پنداری کنید و در پایان حسرتهای خود را پشت سر بگذارید.
آیا «کتابخانه نیمه شب» برای من جا دارد؟
- جملهای خاطرم هست از پادکست رادیو سیتکام که میگفت: «اگر دقیقاً همین لحظه را حاضر هستی هزار بار دیگر زندگی کنی یعنی راه زندگی را درست میروی، اما اگر تکرار این لحظه برای تو عذاب است همین الان زندگیات را تغییر بده!»
اگر میخواهی همین الان زندگیات را تغییر بدهی و از لحظاتت در زندگی احساس رضایت نمیکنی، «کتابخانه نیمه شب» یک مکان اختصاصی برای تو دارد.

- در این چرخ زدنهای اینترنتی به یک ویدیو برخورد کردم که میگفت: «همیشه یادتان باشد فردا هم برای خودکشی وقت دارید لطفا چند ساعت بیشتر صبر کنید.»
اگر افکار خودکشی داری و حس میکنی زندگیات اشتباهی است و این دنیا جایی برای تو ندارد لطفاً اندازه یک کتاب خواندن به خودت و زندگی فرصت بده. «کتابخانه نیمه شب» را بخوان، با یک دوست صحبت کن و حالا دوباره به زندگیات نگاه کن.
چگونه با کتاب «کتابخانه نیمه شب» همراه شوم؟
اگر به ورق زدن صفحات کتاب علاقهمند هستید، ترجمه صالح نورانی را به شما پیشنهاد میکنم. این ترجمه روان است و شما را به سادگی با خود همراه میکند. اما اگر در طول روز مشغول هستید و زمانی برای خواندن کتاب پیدا نمیکنید، میتوانید به نسخه صوتی این کتاب، میان شلوغیهای روزانهتان گوش دهید.
کلام آخر
در «کتابخانه نیمه شب» یک جمله درخشان وجود دارد که میگوید: «تنها راه یاد گرفتن زندگی، زندگی کردن است.»
دوست عزیزم اگر به عقب بازگردی باز هم باید همین تجربهها را داشته باشی تا به نتیجهای که امروز باعث آزار تو شده است برسی، پس قدر تجربههای زندگیات را بدان و به جای طعم حسرت گذشته، شیرینی آینده را بچش!
نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.