VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

yegane_hastam

@yegane_hastam

یگانه هستم با برچسب ویژه لبخند. عاشق نویسندگی هستم و روی موضوعات روانشناسی و سلامت‌روان مانور می‌دم. مقالاتم رو با دقت می‌نویسم و در آخر . . .

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

این 6 مورد در همه انسان‌ها مشترک است

انکار و عدم پذیرش بعضی از موارد فقط از انسان‌ها انرژی خواهد گرفت؛ 6 مورد از این قبیل را بشناسید.

 

بدون شک همه ما در بازه‌های زمانی مختلف با خود درونی‌مان در جنگ و جدال و انکار یک سری مشکلات هستیم؛ بهتر است بدانید که انکار و فرار از این موارد از شما انرژی بسیار زیادی می‌گیرد و با گذر زمان شما را به فرسودگی روحی نزدیک می‌کند. در ادامه به تشریح 6 مورد از این مسائل خواهیم پرداخت.

دوست داریم متفاوت به نظر برسیم

متفاوت به نظر رسیدن
متفاوت به نظر رسیدن

انسان‌ها همواره به دنبال متفاوت‌بودن با دیگر افراد هستند، به‌گونه‌ای که بعضی‌ها به دنبال حرفه‌ای عجیب و کم‌طرف‌دار می‌روند یا به سبک متفاوتی از موسیقی گوش می‌سپارند. مسائل احساسی نیز از این مورد مستثنا نیستند. همه انسان‌ها معتقد هستند که ازدواج آن‌ها با بقیه متفاوت است؛ اعتقاد دارند که دردها، شادی‌ها، شکست‌ها، پیروزی‌ها و... آن‌ها از دیگران متمایز است. بیایید این قضیه را کمی باز کنیم. به‌طورکلی درد ازدست‌دادن و مرگ یک عزیز بسیار سنگین‌تر از درد جدایی از شریک عاطفی است؛ اما درک و ظرفیت انسان‌ها از این دردها یکسان نیست؛  به عبارت ساده‌تر انسان‌ها بر اساس ظرفیت درونی و وجود خود، درد‌های مختلف را احساس می‌کنند. 

به‌طورکلی، افرادی که در زندگی خود تجربه بیشتری دارند و با مشکلات مختلف سروکله زده‌اند، در برابر مشکلات و دردسرهای جدید کمی صبورتر و باتجربه‌تر عمل می‌کنند؛ اما این موضوع به‌هیچ‌عنوان دلیل بر این نمی‌شود که درد دیگران را ناچیز بشمارند و ناراحتی آن‌ها را مسئله‌ای بی‌اهمیت جلوه بدهند؛ همواره به‌خاطر داشته باشید که درد یا شادی یکسان در افراد مختلف، به صورتی متفاوت ظاهر می‌شود؛ زیرا ظرفیت وجودی افراد با یکدیگر فرق می‌کند.

می‌خواهیم همه چیز را کنترل کنیم

بسیاری از ما زمانی می‌گوییم همه چیز بر وفق مراد است که همه‌ عوامل اطراف خود را تحت کنترل کامل بگیریم؛ بیایید روراست باشیم؛ تابه‌حال چند بار شده که ازته‌دل بگویید همه چیز بر وفق مراد است؟! مطمئن باشید که بسیار کم و انگشت‌شمار است. کمی قضیه را باز کنیم؛ همه ما دارای دو جهان هستیم؛ جهان بیرون و جهان درون. جهان بیرون، هر آن چیزی است که در اطراف ما وجود دارد و بر آن کنترلی نداریم؛ مانند طرز فکر دیگران، پیشروی اتفاقات اطرافمان، علایق و سلایق قشرهای مختلف و... . جهان درون ما هر آن چیزی است که به ذهن و طرز تفکر خودمان برمی‌گردد.

باید این واقعیت را بپذیرید که جهان بیرونی در کنترل ما نیست؛ شما نمی‌توانید علایق و دیدگاه مردم را به یکباره و یک‌نفره تغییر بدهید. این کار فقط زمانی اتفاق می‌افتد که فرد موردنظر، خودش تمایل داشته باشد تا چیزی تغییر کند؛ وگرنه شما نمی‌توانید تغییری در زندگی و افکار او ایجاد نمایید. در عوض، جهان درون ما کاملاً قابل‌کنترل است و اتفاقاً اگر بتوانید آن را به‌درستی کنترل کنید، می‌توانید تصمیمات بهتر نیز در قبال جهان بیرونی خود بگیرید. نگران تصویر ذهنی دیگران از خودتان نباشید؛ مردم در یک برهه زمانی نیازمند یک قهرمان هستند و شما را به عرش می‌برند؛ اما با گذر زمان علایق آن‌ها تغییر کرده و شما را رها می‌کنند. جهان درون خود را کنترل کنید تا در هنگام مواجهه یا اتفاقات غیرمترقبه جهان بیرونی، بهترین عملکرد را داشته باشید.

هیچ‌کدام از ما کامل نیستیم

کامل نبودن
کامل نبودن

انسان بودن یعنی نقص داشتن. قطع به‌یقین تلاش برای داشتن صفات خوب و موفقیت‌های چشمگیر بسیار قابل‌احترام است؛ اما بهتر است بدانید که انسان در همه زمینه‌ها نمی‌تواند کامل و بهترین باشد. وجود انسان با محدودیت‌ها گره‌خورده است. شکست‌ها، نرسیدن‌ها، نداشتن‌ها و... بخشی از وجود هر انسانی است. ما انسان‌ها به پذیرش نقص‌های خود بیشتر از شادی نیاز داریم؛ اگر نقص‌های خود را نپذیریم، در مسیری گمراه‌کننده، پرپیچ‌وخم و مبهم، سردرگم و دچار عذاب روحی بی‌پایانی خواهیم شد. پذیرش نقص‌ها آسان نیست؛ اما تسلی‌بخش است و زائده‌های دست‌و‌پاگیر زندگی ما را حذف می‌کند. 

این مورد در روابط بین ما و دیگران بسیار حائز اهمیت است؛ فرق نمی‌کند که رابطه شما عاطفی یا کاری باشد. باید بپذیرید که ممکن است گاهی شما و گاهی فرد مقابلتان اشتباه کنید و در نتیجه، رابطه بینتان به سردی بگراید؛ در اینجاست که باید این نکته را به یاد بیاورید که همه ما نقص‌هایی داریم و داشتن تصور رابطه‌ای ایده‌آل، بدون دعوا و اختلاف‌نظر، تفکر کودکانه‌ای بیش نیست. این تفکر کودکانه تنها ما را سردرگم و خسته می‌کند؛ بهتر است کم‌کم با آن خداحافظی کنید؛ وگرنه آرامش زندگی با سرعت زیادی از شما دور خواهد شد.

همواره به‌خاطر داشته باشید که پذیرش نقص‌ها به این معنا نیست که برای دستیابی به صفات و نسخه‌ای بهتر از خودمان تلاش نکنیم؛ بلکه به این معناست که شکست‌ها را بپذیریم، از آنها درس بگیریم و برای رسیدن به اهداف خودمان به شکل دیگری تلاش کنیم.

همه ما در مقابل تغییر مقاومت می‌کنیم

همه ما نسبت به تغییر الگوهای ذهنی و رفتاری خود مقاومت می‌کنیم. چرا؟! زیرا در وجود همه ما موجودی زورگو و یک‌دنده وجود دارد که می‌خواهد از آگاه‌تر شدنمان جلوگیری کند. این موجود زورگو همواره تأکید دارد که شما بر اساس الگو‌های قدیمی خود رفتار و فکر کنید. برای مثال فرض کنید که فردی در کودکی مدام در حال شنیدن سرکوفت‌ها و توبیخ‌های مختلف از طرف پدری کمال‌گرا بوده است؛ این پدر به طور مداوم به کودک خود حس ناکافی بودن و بی‌دست‌و‌پا بودن ‌داده است؛ حال این کودک بزرگ شده و در هنگام انجام هر کاری هول می‌شود؛ همیشه نسبت به اعمال و اهداف خود مردد است و احساس پوچی می‌کند. موجود زورگوی درون ما دوست دارد این الگو ناکافی بودن را تا همیشه در تمامی کارهایمان اعمال کند.

به این موجود زورگو گوش ندهید و او را جدی نگیرید؛ بله کار آسانی نیست؛ زیرا تغییر الگو‌ها کار سختی است. برای تغییر الگوها باید به گذشته سفر کنید؛ درست به جایی که این الگو شکل‌گرفته است. باید بپذیرید که این الگو و خاطره، مسبب آن اشتباه هستند و شما مقصر نبوده‌اید. در اینجاست که شما باید باز هم مانند کودکی کنجکاو به اطراف نگاه کنید و الگو‌های جدید و مناسب خود را خلق کنید. با این تفاوت که حالا ذهنی هشیارتر و آگاه‌تر دارید و می‌توانید بسیار راحت‌تر خوب و بد را از هم تشخیص دهید.

همه ما به کمک احتیاج داریم

کمک گرفتن از افراد مناسب و متخصص
کمک گرفتن از افراد مناسب و متخصص

آیا برای شما هم اتفاق افتاده است که همیشه نگران اتفاق‌های بد باشید، ناآرام باشید، کابوس‌های شبانه مستمر و تکراری ببینید؟‍! کمی درنگ کنید؛ اگر به این موارد یا اتفاقات تکراری و مشابه دیگری مبتلا هستید، قطعاً بخشی از درون شما آسیب دیده است که از آن فراری هستید. تمامی مواردی که گفته شد، درواقع درخواست کمک این بخش‌های آسیب‌دیده هستند که امیدوارند شما به‌جای فرار، ‌ به آن‌ها توجه کنید.

نزد فرد مورداعتماد خود بروید و هر آنچه که شما را ناراحت کرده است به او بگویید؛ هر آنچه که به ذهنتان می‌رسد به او بگویید؛ از بیان احساسات خود خجالت نکشید. درست در همین زمان است که ذهنتان آرام‌تر می‌شود و ممکن است بتوانید راهی مناسب برای تسلای آن بخش آسیب‌دیده پیدا کنید. همواره به‌خاطر داشته باشید که صحبت با یک متخصص و مشاور، عملی مطمئن و کارآمد است.

به خودمان تکیه نکرده و قدیس‌سازی می‌کنیم

بدون شک برای همه ما اتفاق افتاده است که تصورمان از فردی به‌یک‌باره فروریخته و ما را از درون به آشفتگی کشانده است؛ اما ماجرا چیست؟! بسیاری از ما به دنبال پیداکردن فردی هستیم که بتوانیم باتکیه‌بر او، به جنگ با مشکلات اطرافمان برویم. کافی است که این فرد فقط کمی حمایتگر باشد، آن زمان است که مغز به‌صورت خودکار شروع به قدیس‌سازی کرده و جایگاه آن فرد را در نزد ما بالاتر از چیزی که واقعیت دارد، می‌برد.

اما گاهی اتفاقی می‌افتد که ما را متوجه واقعیت درونی فرد مذکور کرده و به‌یک‌باره تصویری که از او در ذهنمان ساخته‌ایم از بین می‌رود. بعضی افراد درد این اتفاق را بالاتر از درد جدایی می‌دانند. چرا این اتفاق می‌افتد؟! ساده است؛ زیرا ما به خودمان اعتماد نداریم؛ برای بسیاری از ما سخت است که به فردی مشابه خودمان اعتماد کنیم و در عوض این اعتماد را خرج افراد دیگر می‌کنیم. همواره به‌خاطر داشته باشید که ما نمی‌توانیم بدون اعتماد به دیگران زندگی خود را ادامه دهیم؛ اما باید توجه کنیم که به هر کسی به‌اندازه جایگاه واقعی آن بها بدهیم و فقط به‌پاس حمایتگری‌هایش، از او قدیس نسازیم.

این شش مورد را انکار نکنید!

آرامش در پذیرش است؛ بپذیرید که این موارد و مشکلات در زندگی‌تان وجود دارد؛ اجازه بدهید که درد این مشکلات در وجودتان جریان یابد؛ اما در آخر باز هم روی پای خود بایستید و به شکلی منطقی و تدریجی آن‌ها را برطرف کنید. 

 

 

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.