VM

دهکده اندیشه‌ها
تعامل اندیشه‌ها، راهی مطمئن برای تغییر

mehregan

@mehregan

نویسنده

comment
bookmark
more-options
comment
bookmark
more-options

چگونه داستان بنویسیم(۱): عناصر داستان

درس‌هایی درباره داستان‌نویسی

داستان بر اساس حجم به چهار مدل تقسیم می شود

 

اولین داستان زمانی گفته شد که اولین انسان تصمیم گرفت اتفاق مهمی که در طول روز برایش افتاده بود را برای دیگران بگوید. یک شکار هیجان‌انگیز، آشنایی با یک حیوان عجیب یا پیدا کردن یک غار عالی. هرچه که بود باعث شد تا داستان و داستان‌سرایی متولد شود. پس از آن بود که آدم‌ها شروع به گفتن داستان برای هم کردند. داستان‌هایی شخصی و گاهی هم تخیلی. به این ترتیب داستان پلی شد میان انسان‌ها، تا تجربیات و باورها و آرزوهایشان را با هم به اشتراک بگذارند و به همدیگر کمک کنند تا دنیایی فراتر از آنچه درونش هستند را تصور کنند.

 تا به امروز داستان‌ها یکی از بهترین سرگرمی‌های انسان بوده است. اما حالا هر داستانی فرصت شنیده شدن را پیدا نمی‌کند. برای اینکه دیگران به داستان شما گوش کنند باید ساختار اولیه داستان‌نویسی را رعایت کنید تا بتوانید داستانی خوب و دوست‌داشتنی به خوانندگان عرضه نمایید. البته رعایت ساختار داستان‌نویسی قدم اول برای نوشتن است، آشنایی با سبک‌های مختلف و چگونگی شروع داستان و جزئیات دیگری نیز برای این کار لازم است. ما در این سلسله مقالات، ابتدا ساختار داستان را معرفی کرده و سپس انواع سبک‌های داستانی و چگونگی شروع رمان و ادامه آن را بیان می‌کنیم. در آخر، با معرفی چند کتاب و رهنمودهای نویسندگان بزرگ در باب چگونگی داستان‌نویسی، شما را برای نوشتن یک داستان خوب همراهی می‌نماییم. 

 

مدل‌های مختلف داستان‌نویسی از نظر حجم

در اولین قدم باید بدانید که داستان‌ها انواع مختلفی دارند. نویسنده در ابتدا باید بداند کدام نوع از داستان را می‌خواهد بیافریند. داستان‌ها از نظر طول مطلب به انواع زیر دسته‌بندی می‌شوند:

الف) رمان

رمان‌ها طولانی‌ترین داستان‌ها هستند و معمولا دارای پیچیدگی در ساختار و شخصیت‌ها می‌باشند. بعضی رمان‌ها ممکن است ۱۰۰۰ صفحه باشند یا صدها شخصیت در آن وجود داشته باشد. مانند رمان جنگ و صلح لئو تولستوی که ۵۸۰ شخصیت دارد.

 

 

جنگ و صلح تولستوی بیشترین تعداد شخصیت را دارد

ب) داستان بلند

داستان بلند از نظر حجم و تعداد شخصیت‌ها و وقایع داستانی به رمان نزدیک‌تر است. داستان بلند در واقع بین داستان کوتاه و رمان قرار دارد، کمی گسترده‌تر از داستان کوتاه و کمی کمتر از رمان. داستان‌های بلند معمولا بین ۱۵ هزار تا ۳۰ هزار کلمه هستند. یک «عاشقانه آرام» از نادر ابراهیمی یکی از انواع داستان بلند ایرانی است.

ج) داستان کوتاه 

داستان کوتاه، برشی از یک داستان بلند است. در داستان کوتاه شخصیت‌ها کمتر و پیچیدگی داستان نیز کمتر است. آنچه در داستان کوتاه اهمیت دارد، معناست. نوشتن داستان کوتاه مهارت بالایی می‌خواهد چرا که نویسنده باید بتواند معنا و مفهوم مورد نظرش را بدون مطالب اضافی در قالب یک داستان چند صفحه‌ای بیان کند. 

نویسنده‌های ایرانی زیادی هستند که در عرصه داستان کوتاه موفق بوده‌اند از جمله صادق هدایت، هوشنگ گلشیری، رضا براهنی، علی اشرف درویشیان و ...

د) داستانک

داستانک‌ها به لطف شبکه‌های مجازی محبوب شده‌اند. داستانک داستان فوق‌العاده کوتاهی است که به قصد کشف ناگهانی یک حقیقت شوکه‌کننده، نوشته می‌شوند. تمام عناصر داستان به شکل مختصر در داستانک نیز وجود دارد. داستانک‌ها معمولا ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ کلمه هستند و کمتر هم می‌توانند باشند. طرح اصلی داستانک‌ها بسیار ساده است.

 

عناصر داستان

اجزای تشکیل دهنده داستان را عناصر داستان می‌گویند. قبل از شروع به نوشتن باید بدانید داستان‌ها از چه اجزایی تشکیل شده‌اند. در ادامه به معرفی این عناصر می‌پردازیم.

 

پیرنگ یا طرح داستان

پیرنگ یکی از عناصر مهم داستان‌نویسی است. پیرنگ همان طرح اولیه داستان است که معمولا به شکل نموداری زیگزاگی نشان داده می‌شود. در پیرنگ ترتیب وقایع داستانی از نقطه آغازین تا نقطه اوج و پایان داستان مشخص می‌شود. نویسنده می‌تواند قبل از شروع داستان، پیرنگ آن را برای خودش پیاده کند تا خط سیر داستان را گم نکند.

 

شخصیت‌ها

این شخصیت‌ها هستند که باعث ماندگاری و جذابیت داستان می‌شوند. نویسنده باید به شیوه‌ای شخصیت‌پردازی کند که خواننده آن را بپذیرد و نکته مبهی درمورد آن وجود نداشته باشد. مشخصات ظاهری، خلقیات درونی، آرزوها، حسرت‌ها و نکات مهم درباره زندگی شخصی یک شخصیت از جمله مواردی است که باید برای خواننده تشریح شود تا بتواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند. 

داستان‌ها دارای شخصیت‌های اصلی و فرعی و مکمل هستند. شخصیت‌های اصلی معمولا قهرمان داستان هستند. برای آنکه شخصیت اصلی یا قهرمان داستان در ذهن مخاطب ماندگار شود، باید یک ضد قهرمان عالی نیز وجود داشته باشد. چرا که اعمال شخصیت اصلی زمانی ارزش پیدا می‌کند که ضد آن نیز وجود داشته باشد. بنابراین همان‌قدر که به پردازش شخصیت‌های مثبت اهمیت می‌دهید باید شخصیت منفی داستان را نیز به خوبی معرفی نمایید. 

 

کشمکش

کشمکش مجموعه‌ای از اتفاقات است که داستان را به جلو می‌برد. اگر داستانی فاقد کشمکش باشد، مورد قبول مخاطب نخواهد بود. کشمکش‌ها باعث بلوغ شخصیت‌های داستانی و حرکت آنها به سمت نتیجه داستان می‌شود. 

کشمکش می‌تواند فردی و درونی باشد. مثل اینکه شخص مدام درون ذهنش با خودش درگیر است. می‌تواند علیه فردی دیگر، طبیعت، ماوراءالطبیعه یا تکنولوژی باشد. 

 

نقطه اوج

نقطه اوج مهم‌ترین قسمت داستان است، جایی که شخصیت اصلی با مهم‌ترین چالش روبه‌رو می‌شود. جایی که تحولی شگرف در زندگی شخصیت داستان رخ می‌دهد که می‌تواند برملا شدن یک راز باشد، یا اینکه وی دچار یک تغییر در زندگی‌اش شود یا بخشی از مضمون داستان که در ابتدا برای خواننده مخفی بوده آشکار شود.

بهرحال نباید نقطه اوج داستان را دست کم گرفت. نقطه اوج به داستان هیجان می‌دهد و خواننده را ترغیب می‌کند تا انتهای داستان برود.

 

زمان و مکان در داستان

داستان در چه دوره زمانی و در چه مکانی رخ می‌دهد؟ این مسئله باید در داستان مشخص باشد. گذشته از آن نویسنده باید توصیفات دقیقی از زمان و مکان داستانش را به خواننده ارائه دهد. مثلا در مجموعه داستان‌های هری پاتر، داستان در مکانی متفاوت از آنچه ما زندگی می‌کنیم رخ می‌دهد و نویسنده با ارائه توصیفات دقیقی از محیط مدرسه، نحوه لباس پوشیدن و ... به خواننده کمک می‌کند تا آن مکان خاص را به خوبی در ذهنش تصور کند. 

از آنجایی که هر دوره زمانی ویژگی‌های خاص خود را دارد، باید مخاطب بداند کدام دوره زمانی مدنظر نویسنده است. همچنین باید برخی جزئیات مانند نوع لباس پوشیدن، سبک زندگی و ... مانند همان دوره‌ای باشد که داستان در آن رخ می‌دهد. مخصوصا اگر یک داستان تاریخی باشد.

 

در مجموعه هری پاتر تمام جزئیات ذکر شده است

درونمایه داستان

درونمایه یا تم داستان همان چیزی است که مخاطب از داستان برداشت می‌کند. مثلا اگر از او بپرسند چه چیزی از داستان فهمیده، جوابش همان درونمایه داستان است. مثلا اینکه عشق بالاتر از نفرت است. دروغ هرچند کوچک عواقب بدی دارد.

 

تعلیق

تعلیق کشش و حسی مرموز است که نویسنده نسبت به داستانش در خواننده ایجاد می‌کند تا هم احساسات همدلانه او را نسبت به شخصیت‌ها برانگیزاند و هم او را تا پایان داستان همراهی کند. در واقع یک جور معلق نگه داشتن خواننده به شمار می‌رود. تعلیق، ذهن خواننده را وادار می‌کند تا حدس و گمان‌هایی نسبت به ادامه داستان بزند و همین باعث جذابیت داستان می‌شود.

 

زاویه دید

زاویه دید موقعیتی است که نویسنده برای روایت داستانش انتخاب می‌کند. یعنی داستان از نگاه چه کسی گفته می‌شود. زاویه دید معمولا به سه شیوه اول شخص، دوم شخص و سوم شخص دسته‌بندی می‌شود. اما روایت اول شخص و سوم شخص معمول‌تر است. 

در زاویه دید اول شخص، قهرمان یا شخصیت اصلی، داستان را روایت می‌کند. استفاده از اول شخص به عنوان زاویه دید مهارت بیشتری در داستان‌نویسی می‌طلبد. روایت اول شخص محدودیت‌هایی دارد. مثلا شخص نمی‌تواند آن‌طور که باید افکار و اعمال بقیه شخصیت‌ها را تجزیه و تحلیل نماید.

در روایت سوم شخص، نویسنده خارج از داستان، آن را روایت می‌کند. در سوم شخص نویسنده محدودیتی برای معرفی افکار و وقایع دیگر شخصیت‌ها ندارد و می‌تواند داستان کامل‌تری روایت کند.

در داستان‌های کلاسیک عموما از زاویه دید دانای کل استفاده می‌شد. دانای کل بر تمام جنبه‌های زندگی شخصیت‌های اصلی و فرعی احاطه دارد و می‌تواند همه جزئیات زندگی آنها را برای مخاطبین بیان کند. داستان‌های غرور و تعصب، جین ایر، بلندی‌های بادگیر و ... از جمله مشهورترین این رمان‌ها هستند.

یک داستان خوب باید ساختار داستانی را داشته باشد.

 

حرف آخر

همانطور که گفته شد، هر داستانی باید دارای عناصر داستان باشد. عناصر داستان همچون ستون محکمی داستان شما را سرپا نگه می‌دارد و خواننده را ترغیب می‌کند تا پایان داستان شخصیت‌ها را همراهی کند.

«در قسمت بعدی، انواع ژانر در داستان نویسی را برای شما شرح داده‌ایم»

comment
bookmark
|

نظر یا دیدگاه خود را، راجع به این نوشته در این محل درج نمایید.